با گذشت چند دهه، «آکیرا» (Akira) همچنان یکی از شاهکارهای تاریخ سینما در نظر گرفته می‌شود؛ فیلمی که در جهان انیمه و انیمیشن نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. فارغ از دستاوردهای فنی کاتسوهیرو اوتومو در حوزه‌ی انیمیشن‌سازی، فیلم از درون‌مایه‌های فلسفی و جامعه‌شناختی هم بهره می‌برد که کمتر انیمیشنی در دهه‌ی ۸۰ میلادی شجاعت پرداختن به آن‌ها را داشت. آکیرا همچنین یکی از اولین انیمه‌هایی است که با جدیت وارد حوزه‌ی مخاطب بزرگسال می‌شود. در دورانی که ارزش واقعی انیمه‌ هنوز درک نشده بود و از نگاه عموم یک فرمت ارزان‌‌‌قیمت تلویزیونی به حساب می‌آمد، آکیرا به همگان نشان داد که این سبک انیمیشنی باید جدی گرفته شود.

16

شاید بعضی‌ها بگویند که یک فیلم یا انیمیشن تولیدشده در سال ۱۹۸۸ حالا دیگر کهنه و منسوخ شده است که از جهاتی، این نوع نگاه قابل‌درک است. انیمه در آن روزها فراگیر نشده بود، خارج از کشور ژاپن طرفداران زیادی نداشت و معمولا هم بودجه‌ی مناسبی در اختیار استودیوها قرار نمی‌گرفت تا آثار سینمایی درجه‌یک بسازند. این روزها هم سی‌جی‌آی (تصویر تولیدشده توسط کامپیوتر) تقریبا همه‌ی فرمت‌های سنتی را کنار زده است و شاید منطقی نباشد که استودیوها به سراغ روش‌های چالش‌برانگیز سنتی بروند زیرا این فیلم‌ها در مقایسه با انیمیشن‌های سه‌بعدی شانس کمتری برای موفقیت در گیشه دارند (البته فیلم‌سازان گاهی با هدف ادای دین یا تولید یک اثر هنرمندانه و خلاقانه این کار را انجام می‌دهند، برای مثال یک اثر استاپ‌موشن یا دوبعدی می‌سازند که جای تحسین دارد)

با این همه، نوستالژی همچنان نقشی کلیدی در فرهنگ عامه‌ دارد، در نتیجه قدم گذاشتن به دنیای آکیرا و نئو-توکیو می‌تواند همان جذابیتی را داشته باشد که سی‌وپنج سال قبل داشت. حتی اگر از کسانی هستید که با تماشای آثار کلاسیک مشکل دارند، توصیه می‌کنیم که قدم اول را بردارید و آکیرا را تماشا کنید. البته هدف از مقاله‌ی مذکور این نیست که شما را مجبور به تماشای آکیرا کنیم بلکه می‌خواهیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا آکیرا یکی از بهترین انیمه‌های تاریخ در نظر گرفته می‌شود.



عبور از مرزهای انیمیشن‌سازی سنتی و داستان‌گویی

در ابتدای کار، کاتسوهیرو اوتومو برای تبدیل مانگای آکیرا به یک انیمه‌ی سینمایی برنامه‌ای نداشت زیرا این کار را غیرممکن می‌دانست. او بر این باور بود جهان بزرگی خلق کرده است که شاید توانایی بازآفرینی آن در یک مدیوم دیگر را نداشته باشد. او بودجه‌ی محدودی هم در اختیار داشت و حاضر نبود که هنر را فدای یک اثر نصفه‌نیمه کند که تنها با هدف درآمدزایی روی پرده رفته است زیرا می‌خواست فیلمی بسازد که به منبع اصلی احترام کامل می‌گذارد، بنابراین بازایستاد و توسعه‌ی پروژه را به آینده موکول کرد. روز موعود اما فرا رسید و پس از چند سال، سرانجام شرایط مهیا شد تا اوتومو فیلم موردنظرش را بسازد. او بودجه‌ی مناسبی هم دریافت کرد که در آن سال‌ها کمتر پیش می آمد در اختیار یک انیمیشن‌ساز مولف قرار بگیرد (۱۰ میلیون دلار). برای این پروژه‌ی بلندپروازانه، تقریبا هشت شرکت و استودیوی مختلف با یکدیگر متحد شدند تا به داستانی که اوتومو نوشته بود جان ببخشند، کاری که به‌هیچ‌وجه نمی‌توانست آسان باشد.

اوتومو از روش‌های سنتی و کارآمدی همچون فیلم‌نامه‌ی مصور (استوری‌برد) برای ساخت فیلم استفاده کرد و همه‌چیز را پیش از آنکه نقاش‌ها تصویرسازی را آغاز کنند طراحی و بررسی می‌کرد. او همچنین مطمئن شد که صداها با حرکت لب شخصیت‌ها همخوانی کامل دارد (برای این کار ابتدا صداها ضبط می‌شد و سپس حرکت لب‌ شخصیت‌ها فریم به فریم بر اساس صداها طراحی می‌شد. اتومو به حرکات بدن شخصیت‌ها در هنگام صحبت کردن نیز توجه ویژه‌ای داشت). علاوه‌ بر این، فیلم شامل جلوه‌های ویژه رایانه‌ای یا همان سی‌جی‌آی هم می‌شد و از عناصر و اِلمان‌هایی رایج ژانر سایبرپانک و علمی-تخیلیِ آن روزها بهره می‌برد. اوتومو برای ساخت فیلم رویاهایش، استانداردهای ویژه‌ای را بنا نهاده بود و همه‌ی اعضای تیم موظف بودند به آن‌ها پایبند باشند تا یک انیمه‌ی سینمایی بی‌نقص تولید شود.

 

نتیجه‌ی زحمات شبانه‌روزی تیم سازنده، یک فیلم حماسی درخشان بود که مخاطبان غیربومی را حیرت‌زده کرد و حتی کسانی که تاکنون انیمه تماشا نکرده بودند هم به آن علاقه‌مند شدند. فیلم به شدت خشن و از نظر بصری تحسین‌برانگیز بود و داستانی را روایت می‌کرد که پیچیدگی‌های فراوانی داشت (چیزی که اغلب در انیمیشن‌های آن سال‌ها به چشم نمی‌خورد). افزون بر این، فیلم لحن ملایم و آشنای آثار انیمیشنی رایج بازار را هم نداشت. انیمه‌ آکیرا باعث شد تا بزرگسالانی که اعتقاد داشتند این ژانر تنها برای کودکان مناسب است دیدگاه‌های خود را تغییر دهند و کسانی که که اعتقاد داشتند مدیوم انیمیشن ارزش هنری ندارد هم پرچم‌‌های سفید را به نشانه‌ی تسلیم بالا آوردند. آکیرا نشان داد که چه پتانسیلی در انیمه و مانگا نهفته است و آن‌ها تا چه اندازه با بلندپروازی و خلاقیت پیوند خورده‌اند. فیلم نه تنها یک تجربه‌ی بصری تکرارنشدنی محسوب می‌شد بلکه داستانی را روایت می‌کرد که بسیار مهم‌تر از آن چیزی بود که مخاطبان انتظار داشتند.

سال ۱۹۸۸ یک انفجار بزرگ، جنگ جهانی سوم را آغاز می‌کند و جهان را به هرج‌و‌مرج می‌کشاند. توکیو به‌تدریج بازسازی و سال ۲۰۱۹ به نئو-توکیو تبدیل می‌شود؛ یک کلان‌شهر بزرگ که جنایت در آن به اوج رسیده است، گروه‌های تروریستی ضددولتی فعال هستند، شورش‌های متعددی اتفاق می‌افتد و خشونت به یک اتفاق عادی تبدیل شده است. نوجوانی به نام تتسو شیما که از اعضای یک گروه خلافکار موتورسواری است، پس از یک تصادف مرگبار، قدرت‌های تله‌کینزی پیدا می‌کند. او همچنین مطلع می‌شود که علت انفجار بزرگ ۳۰ سال قبل، کودکی به نام آکیرا است که او نیز از قدرت‌های تله‌کینزی بهره می‌برد. تتسو همراه با رهبر گروه، کانِدا، تصمیم می‌گیرد تا آکیرا را که از سوی دولت زندانی شده‌ است، پیدا کند و نجات دهد.

دهه‌ی ۸۰ میلادی دوره‌ی مهمی برای ژانر علمی-تخیلی است. بسیاری از ایده‌هایی که این روزها در آثار مدرن ژانر به چشم می‌خورد، از همان برهه آمده است و از آثار کلاسیک آن دوران هم به‌وفور صحبت می‌شود. انیمه‌ آکیرا را باید از نقاط اوج این ژانر در آن سال‌ها بدانیم که داستان رابطه‌ی ما با تکنولوژی‌ و مذهب را روایت می‌کند (و اینکه آن‌ها چگونه باعث شکل‌گیری جامعه‌ی مدرن شدند). فیلم همچنین نابودی و تولد نسخه‌ی آخرالزمانی توکیو را به تصویر می‌کشد که برای مخاطبان غیربومی آن دوران نیز موضوعیت داشت و قابل درک بود زیرا در زیر سایه‌ی جنگ و تهدیدهای ناشی از بمب اتم زندگی می‌کردند. چیزهای که آکیرا نشان می‌داد، شاید فانتزی و غیرقابل‌باور به نظر می‌آمد اما توانایی تبدیل شدن به واقعیت را داشت.

 

انیمه‌ آکیرا هرگز قدیمی نمی‌شود

آکیرا از آن فیلم‌هایی است که باید بیش از یک‌بار تماشا شود تا بتوانیم به درک کاملی از مضامین پیچیده و عمیق آن برسیم. و ضروری است که هرکدام از این مضامین را درک کنیم تا به برداشت درست‌تری از یک‌سوم پایانی فیلم برسیم (و اینکه اصلا آکیرا در پایان تجسم چه چیزی است و چه معنایی دارد؟) یک بُعد مابعدالطبیعی هم در فیلم وجود دارد که معماگونه به نظر می‌رسد و حتی همین امروز هم می‌توان درباره آن گفتگو کرد؛ از همین روی می‌توانیم ادعا کنیم که تماشای فیلم می‌تواند یک تجربه‌ی معنوی و عرفانی هم برای سینمادوستان باشد.

فیلم به فساد ناشی از قدرت، انسانیت از دست رفته‌ و ظهور قهرمانان نیز می‌پردازد و این سوال را مطرح می‌کند که چرا انسان‌ها در مواقع سخت به قدرت والاتر اعتقاد پیدا می‌کنند و حاضر هستند هر عنصر نجات‌بخش احتمالی را بپرستند.

 

بالاتر اشاره کردیم که فیلم هنوز هم جذابیت‌های خود را حفظ کرده و از نظر بصری فوق‌العاده است. سبک انیمیشنی ساختارشکن فیلم حتی در مقایسه با آثاری که از سی‌جی‌آی پیشرفته و دیگر تکنولوژی‌های مدرن استفاده می‌کنند هم قابل‌دفاع بوده و حرفی برای گفتن دارد. آکیرا همچنین از آن‌ فیلم‌هایی است که باید همان‌طور که ساخته شده دیده شود؛ برخی از طرفداران فیلم تلاش کرده‌اند تا تکنولوژی‌‌های تازه‌ای به آن اضافه کنند تا به اصطلاح مدرنیزه و به تجربه‌ی بهتری سینمایی تبدیل شود (برای مثال انیمه به جای ۲۴ فریم، به‌صورت ۶۰ فریم اجرا شود) اما واقعیت این است که این تغییرات نه تنها باعث نمی‌شوند فیلم بهتر به نظر برسد بلکه به نوع‌ نگاه هنرمندانه‌ی کاتسوهیرو اوتومو و تیم سازنده خدشه وارد می‌کنند.

در سال‌های اخیر انیمه‌ها و انیمیشن‌های متعددی ساخته و عرضه شده است که بسیاری از آن‌ها را می‌توانیم ارزشمند یا سرگرم‌کننده توصیف کنیم اما هر چیز جدیدی لزوما بهتر نیست و اگر تاکنون به سراغ انیمه‌ آکیرا نرفته‌اید، شاید حالا بهترین زمان باشد که به دنیای آن قدم بگذارید. فراموش نکنید که آکیرا شجاعت به تصویر کشیدن غیرممکن‌ها را داشت و بی‌دلیل نیست که این انیمه‌ی مشهور به منبع الهام فیلم‌سازان بزرگ تبدیل شده است.

-