آی‌تی‌وی چهره‌های تأثیرگذاری را برای سریال آقای بیتس در مقابل اداره پست (Mr Bates vs The Post Office) گرد هم آورد و به شایستگی این کار را کرد. از رسوایی اداره پست بریتانیا مرتباً به‌عنوان گسترده‌ترین تخلف قضایی در تاریخ حقوقی بریتانیا یاد می‌شود و چه عجیب که این‌قدر طول کشید تا این داستان طولانی و دردناک راه خود را به صفحه‌نمایش پیدا کند.

«آقای بیتس در مقابل اداره پست» که اول تا چهارم ژانویه ۲۰۲۴ در چهار اپیزود از آی‌تی‌وی پخش شد، داستان ۲۰ سال مبارزه برای تحقق عدالت را روایت می‌کند، پس‌ازآن که هزاران مدیر دفاتر پستی به سوء مدیریت مالی متهم شدند، صدها نفر تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و به زندان افتادند و زندگی‌های بی‌شماری از هم پاشید؛ و همه این اتفاقات در حالی افتاد که سوء مدیریت تنها از جانب «هورایزن» بود – یک سیستم کامپیوتری جدید و گران‌قیمت که درست کار نمی‌کرد.

 

4

 

هرچند تعدادی از نام‌ها تغییر کرده و برخی صحنه‌ها تصوری است، در همان ابتدا به ما گفته می‌شود این یک داستان واقعی است – یک یادآوری مفید برای آن‌ها که از جزئیات رسوایی آگاه نیستند تا بدانند این اتفاقاتِ به‌ظاهر نامحتمل، کاملاً شرکتی و بسیار بی‌رحمانه، در واقعیت روی داد.

توبی جونز نقش آلن بیتس را بازی می‌کند که نام سریال از او گرفته شده است – مدیر یکی از شعب اداره پست بریتانیا در شهر ساحلی لاندیدنو در شمال ولز که در همان ابتدای کار می‌بینیم دفتر او با بَنِر «عدالت برای قربانیان اداره پست» مزین شده است. او بیش از دو دهه با سرسختی افرادی را سازمان‌دهی کرد که به‌اشتباه به تخلف متهم شدند و روزی، شهرت، آزادی و در مواردی زندگی خود را از دست دادند.

سریال در ابتدا مانند اپیزودی از «آینه سیاه» عمل می‌کند و به‌راحتی به‌اندازه تاریک‌ترین ویران‌شهرهای فیلم‌ها و سریال‌ها، دلخراش و ناراحت‌کننده است. جای دیگر در بریتانیا – ساوت وارنبورو در همپشر، جنوب شرقی انگلستان – جو همیلتون با بازی مونیکا دولان، یکی از ارکان محبوب جامعه روستایی کوچکش است، جایی که دفتر پست و کافه داخل آن را اداره می‌کند.

شما واقعاً می‌توانید بوی شیرینی‌های خانگی را از صفحه‌نمایش استشمام کنید. جو اذعان می‌کند در حساب‌های مالی خیلی خبره نیست، اما وقتی مغایرت‌ها در حساب‌ دفتر پست بیشتر و توضیح آن سخت‌تر می‌شود، تلفنی از هورایزن کمک می‌گیرد. به او گفته می‌شود مشکل خودبه‌خود حل خواهد شد. لحظه‌ای است که روی صفحه کامپیوتر و درست جلوی چشمان او، کسری دو برابر می‌شود. همه‌چیز جلوه یک فیلم ترسناک را دارد.

ازآنجاکه می‌دانیم در واقعیت، پیشرفت‌هایی هرچند کند در مسیر تبرئه بی‌گناهان صورت گرفت – البته نه به آن سمت که مقصران واقعی پاسخگو شوند – تماشای سریال ساده‌تر می‌شود، اما پشت سر گذاشتن اپیزود اول کار سختی است. بی‌عدالتی به‌قدری وخیم و آشکار است که اعصاب شما را به‌آرامی به هم می‌ریزد و در ادامه که قربانیان بیشتری به‌اشتباه متهم می‌شوند، حالتان را بدتر می‌کند.

لی کاسلتون (ویل ملور)، مدیر دفتر اداره پست در بریدلینگتون در یورکشایر شرقی نمی‌تواند درک کند چرا حساب‌های مالی‌اش مدام کسری دارند و بعد از تماس تلفنی با هورایزن همان پاسخی را می‌شنود که به همه داده می‌شود و این برای او ناامیدکننده است. پشت خط مکرر به او گفته می‌شود هیچ‌کس دیگری چنین مشکلی ندارد. لی به همسرش می‌گوید: «ما باید به سیستم قضایی بریتانیا ایمان داشته باشیم»، یک استراتژی که متأسفانه خیلی‌ زود معلوم می‌شود خوش‌بینانه است.

این داستان داود در مقابل جالوت است، اما در اینجا جالوت جانوری چند سر است که از پیچ‌خوردگی قدرتِ نهادی قدیمی و الگوهای شرکتی امروزی ظاهر می‌شود. دادرسی کیفری اداره پست بریتانیا علیه شعب خود نیازی به مراجعه به پلیس ندارد، چرا که در ۳۰۰ سال گذشته اداره پست خودش تحقیقات کیفری را انجام می‌دهد.

«آقای بیتس در مقابل اداره پست» نشان می‌دهد فوجیتسو، شرکت فناوری ژاپنی که نرم‌افزار هورایزن را (به زمان حال این جمله توجه کنید) عرضه می‌کند، آنچه درمورد نواقص سیستم خود می‌دانست پنهان کرده است. این نکته که قربانیان موفق شدند بی‌گناهی خود را در برابر چنین تشکیلاتی ثابت کنند، قابل توجه و قوی است و در اینجا پیروزی آن‌ها همان‌طور که باید شور‌انگیز است.

داشتن جونز و دولان به‌عنوان نقطه ورود تماشاگر به هزینه‌های انسانی این تقلب شرکتی هولناک، بهترین انتخاب است، اما این داستان صدها نفر را شامل می‌شود که متوجه شدند برای احقاق حق خود یک خط پشتیبانی دارند و بازیگران نقش آن‌ها بسیار زیاد و همگی عالی هستند.

جولی هزموندهال نقش سوزان، شریک زندگی آلن را بازی می‌کند که در چند دهه مبارزه‌ برای رسیدن به عدالت از او حمایت می‌کند، حتی اگر به معنای واگذاری اتاق خیاطی‌اش به جعبه‌های شواهد آلن باشد. در همان حال که داستان از دفاتر پستی فردی به مطبوعات، سیستم سیاسی، دفتر جلسات هیئت‌مدیره و دادگاه‌ها می‌رود، چهره‌های آشنا دیگری ظاهر می‌شوند، ازجمله ‌ایان هارت، شاون دولی، کاترین کلی، لیا ویلیامز و آدام جیمز. این یک گروه بازیگری برجسته است.

«آقای بیتس در مقابل اداره پست» گاهی اوقات می‌تواند کمی حالت کلی به خود بگیرد، با لحظه‌های مهم که انگار با حروف درشت و سیاه نمایش داده می‌شوند، اما واقعاً نمی‌توانید آن را سرزنش کنید. لحظه‌های پیروزی آن‌قدر ‌سخت به دست می‌آیند که گل‌درشت نشان دادن آن عادلانه به نظر می‌رسد. رسوایی اداره پست بریتانیا به‌قدری طولانی بوده که انگار بی‌عدالتی سرگیجه‌آور آن کلاً در جنگل انبوه جزئیات گم شده است. این سریال دوباره آن را انسانی می‌کند و اجازه می‌دهد به‌راحتی ازآنچه برای بسیاری از آدم‌های بی‌گناه اتفاق افتاد، خشمگین شویم.

وقتی رسوایی اداره پست بریتانیا سرخط خبرها شد

گوئینت هیوز، نویسنده سریال «آقای بیتس در مقابل اداره پست»، روزنامه‌نگار سابق و مستندساز است که به سرتاسر کشور سفر کرد و با کسانی که تحت تأثیر این رسوایی قرار گرفتند حرف زد: مکالماتی که «به پیچیدگی‌های بزرگ مسائل مالی، فنی و حقوقی پرونده برخورد کرد» اما او با تمرکز بر آلن بیتس، کمپین او و تنها هشت نفر از ۵۵۵ مدیر شعب پستی که علیه اداره پست بریتانیا اقدام قانونی کردند، بر جزئیات در دسترس داستان تمرکز می‌کند: عذاب ناشی از دو برابر شدن کسری صندوق در برابر چشمان شما، انزوای متأثر از شنیدن این حرف که شما تنها کارمندی هستید که با نرم‌افزار حسابداری مشکل پیدا کرده‌اید، این سرگشتگی اخلاقی که باید به جرمی که مرتکب نشده‌اید اعتراف کنید تا به زندان نیفتید.

درحالی‌که کارمندان با انبوه رسیدها در اطرافشان روی زمین نشسته‌اند و اشک‌های ناشی از ناامیدی را از چشمان خود پاک می‌کنند، چراغ‌های سیستم‌های کامپیوتری به‌ظاهر خطاناپذیر هورایزنِ فوجیتسو در گوشه‌ای چشمک می‌زنند. اگر دیالوگ‌ها می‌توانند بیش‌ازحد لفظی و تشریحی و گاهی اوقات اغراق‌آمیز باشند، قابل توجیه است – این هزینه تبدیل یک موضوع متراکم به درامی قابل فهم و تأثیرگذار است، سریالی که خشم گسترده‌ای برانگیخته و مداخله دولت را باعث شده است.

«آقای بیتس در مقابل اداره پست» در اولین روزهای سال نو میلادی ۹.۲ میلیون بیننده داشت و حالا پربیننده‌ترین سریال جدید آی‌تی‌وی در سه سال اخیر است. در روزهای پس از پخش اولین اپیزود در اول ژانویه، رسوایی اداره پست به بزرگ‌ترین خبر در بریتانیا تبدیل شد و تیتر صفحه‌های اول روزنامه‌ها و شبکه‌های خبری پیشتاز را به خود اختصاص داد. میلیون‌ها نفر طومار امضا کردند و خواستار پس گرفتن نشان فرمانده والامقام امپراتوری بریتانیا (CBE) از پولا وِنِلز، مدیرعامل سابق اداره پست، به خاطر نوع رسیدگی او به این رسوایی شدند.

فشار انتقادها به‌قدری زیاد بود که ونلز در ۹ ژانویه خودش نشان را پس داد. درحالی‌که تاکنون کمتر از ۱۰۰ مورد بین بیش از ۷۰۰ محکومیت، لغو شده است، سیاستمداران ارشد بریتانیا خواستار تسریع در رسیدگی به پرونده‌های غرامت یا حتی تبرئه دسته‌جمعی مدیران دفاتر پست شده‌اند. هیوز می‌گوید از واکنش‌ها به آنچه او «یک داستان کاملاً خاص‌پسند» می‌دید «حیرت‌زده» شده است.

«آقای بیتس در مقابل اداره پست» با حس همدلی، بی‌واسطگی و فوریت در روایت این بی‌عدالتی در جایی موفق شده که روزنامه‌نگاری شکست‌ خورده و رسوایی اداره پست را به داستانی تبدیل کرده است که عموم مردم در بریتانیا نمی‌توانند نادیده بگیرند. سریال از افراد عادی دعوت می‌کند به تجربه بیتس و خیلی‌های دیگر قدم بگذارند تا دیوارهای آهنین بوروکراسی را در اطراف خود را حس کنند و از پس وحشت و انفعال خود بربیایند.

هیوز که ۱۳ سال درمورد این رسوایی گزارش تهیه می‌کرد درباره انتخاب شخصیت آلن بیتس به‌عنوان محور روایی سریال توضیح می‌دهد: «هر قصه‌گو باید چیزهایی را انتخاب کند و انتخاب بیتس در قالب تکیه‌گاه روایی کار ساده‌ای بود، اما چطور باید شخصیت‌های مکمل خود را از بین هزاران زندگی ازهم‌پاشیده در بیش از ربع قرن انتخاب می‌کردیم؟ زمانی که کار را شروع کردیم، کشور در قرنطینه بود؛ بنابراین تلفنی تماس گرفتیم. قرنطینه که تمام شد راهی جاده‌ها شدم، کلی چای خوردم و دوستان جدیدی پیدا کردم.»

او ادامه می‌دهد: «انتخاب‌ها دردناکی بود؛ درنهایت وقت داشتیم هشت داستان تعریف کنیم، اما هر مدیر زخم‌خورده و صدمه‌دیده دفاتر اداره پست داستانی حیرت‌آور برای گفتن دارد. حق همه آن‌هاست که حرف‌هایشان شنیده شود.»

هیوز می‌گوید: «در سمت اداره پست بریتانیا درهای کمتری به روی ما باز بود که شاید جای تعجب ندارد. من پولا ونلز (مدیرعامل پست آفیس لیمیتد از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹) را از نزدیک ندیدم، هرچند در اولین روز رسیدگی عمومی، به تیم حقوقی بسیار پرزرق و برق او خوب نگاه کردم. او چه فکری می‌کرد؟ چه می‌دانست و چه زمان؟ هرگز متوجه خواهیم شد؟ با افرادی که با او کار می‌کردند حرف زدم و سعی کردم منصفانه بین دیدگاه‌های متعدد آن‌ها درمورد رفتار و شخصیت او حرکت کنم.»

او ادامه می‌دهد: «این سؤالی است که اغلب از من می‌پرسند: درون مدیریت اداره پست بریتانیا چه می‌گذشت؟ این آدم‌ها چه کار می‌کردند؟ تفکر گروهی بود؟ نبود تخیل؟ سوگیری تأییدی؟ باور این که کارمندان دولت به‌نوعی شریف‌تر از آن هستند که اشتباه کنند؟ آموزش ناکافی، حماقت آشکار، یا بدذاتی؟ رسیدگی عمومی می‌تواند پاسخ‌های قطعی را بیابد، اما هر مدیر دفاتر پستی یک دیدگاه دارد و همچنین هر عضو تیم تولید ما! آلن بیتس، قهرمان ما با بازی توبی جونز در اپیزود آخر با این پرسش روبرو می‌شود.»

آلن در پاسخ به این سؤال که آیا اداره پست اهریمنی است یا بی‌کفایت، می‌گوید: «درنهایت به همین اشاره دارد.»

جونز پیش از بازی در «آقای بیتس در مقابل اداره پست» از ماجرای رسوایی اداره پست خیلی باخبر نبود. بازیگر ۵۷ ساله لندنی می‌گوید: «باعث خجالت است، اما تا پیش ‌از این سریال چیز زیادی درمورد ماجرا نمی‌دانستم. وقتی قضیه به رسانه‌ها کشید، انگار بخشی از مغزم خاموش شد. درک شیادی فراتر از سرخط خبرها خیلی سخت است. ضمن این که اصولاً دفاتر پست و مدیران آن ماهیت غیر نمایشی و شهروندی دارند.»

جیمز استرانگ، کارگردان سریال اعتقاد دارد روزمره بودن داستان یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت آن است. مردان و زنان عادی – که خیلی از آن‌ها دهه‌ها برای اداره پست کار می‌کردند و زندگی آرام و محترمانه‌ای داشتند – ناگهان خود را طردشده یا پشت میله‌های زندان دیدند.

او می‌گوید: «سریال از این افراد شگفت‌انگیز که شاید همیشه در تلویزیون دیده نمی‌شوند، تجلیل می‌کند. معمولاً همیشه با پلیس‌ها و اجساد و قتل‌ها روبرو هستیم، اما این سریال درباره آدم‌های واقعی است. یکی از صحنه‌هایی که خیلی دوست دارم لحظه‌ای است که جو (با بازی مونیکا دولان) با مادر و شوهرش درمورد افزایش میزان وام صحبت می‌کنند. این چیزی نیست که همیشه در تلویزیون می‌بینید، اما قانع‌کننده است… این سریال «زنده است و اتفاقاتی را به تصویر می‌کشد که همچنان ادامه دارد.»

درنهایت، بیتس از نگاه هیوز «آدمی ساده و بی‌ادعا» است که یک شعبه بی‌ادعای اداره پست را در تفریحگاه ساحلی لاندیدنو اداره می‌کرد. او می‌گوید: «بیتس نمی‌خواست سال‌ها از عمرش را در جنگ علیه آدم‌های نادان، وکلای گران‌قیمت و دولت بریتانیا بگذراند، اما اینجا او همچنان شگفت‌آور، تسلیم‌ناپذیر و یک قهرمان واقعی بریتانیاست. افتخار می‌کنم داستان او را نوشتم.»

-