گویا وسترن قرار نیست هیچگاه از حافظهی سینما حذف شود. باید یادمان باشد که سینما با این ژانر متولد شد و تا همیشه نیز خواهد ماند. اگر نگاهی به تاریخچهی وسترن بیندازیم خواهیم دید که این گونهی سینمایی برای اینکه کماکان در سبد علاقهمندیهای مخاطب سینما حضور داشته باشد، مجبور به پوستاندازی شد. از ابتدای دههی ۱۹۶۰، بود که منتقدان و فیلمسازان شروع به چالش کشیدن عناصر و مولفههای وسترنهاس سنتی کردند. از آن زمان به بعد ژانر وسترن تغییرات خوشایند و دلچسبی را تجربه کرد و توانست که با دیگر ژانرهای سینمایی ادغام شود و تجربهی جالبی را برای تماشاگر خلق کند.
حال در سالهای اخیر فیلمهایی تولید شدهاند که تنها از یک یا دو مولفهی ژانر وسترن استفاده میکنند و آن را در تلفیق با دیگر ژانرهای سینمایی به حرکت درمیآورند. آخرین توقف در شهر یوما کانتی نیز جز همین دسته از فیلمهاست. این اثر که اولین تجربهی کارگردانی فیلمسازاش است از لحاظ فرمی برای تماشاگر میتواند تجربهی خوبی بههمراه داشته باشد. یک نئووسترن جنایی که با توجه به اینکه در یک تک لوکیشن روایت میشود اما حوصلهی تماشاگر را سر نمیبرد و از ابتدا تا انتها سعی میکند که روی ریتم بماند. با این وجود آخرین توقف در یوما خلاهایی در پرداخت دارد و در بسط مولفههای یک فیلم جنایی و دلهرهآور کم میآورد.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم مشخص میشود
آخرین توقف در یوما نئووسترنی جادهای است که در طول مدت زمان نمایش خود مخاطب را از ابتدا تا انتها پای خود نگه میدارد. این فیلم یک نمایش جمعوجور و بدون دردسر است، روایتی از یک جنایت و سرقت. داستان با زاویه دید یک فروشنده چاقو شروع میشود. او بنزین تمام کرده و در یک رستوران بین راهی منتظر است تا تانکر بنزین از راه برسد. شارلوت صاحب رستوران و همسرش چارلی کلانتر شهر است. اتفاقات این فیلم در منطقهای بین راهی با آبوهوایی خشک و گرم و همراه با زمینی لمیزرع اتفاق میافتد و از همان ابتدا نوید فیلمی با المانهای نئووسترن را به مخاطب میدهد.
آخرین توقف در یوما از همان ابتدا با نمایش چاقوهای فروشندهی اتوکشیده به خود ریتم میگیرد و فضاسازیهای لازم را برای شروع درام انجام میدهد. این فیلم بعد از شروع روایت بهسرعت درام خود را آغاز میکند و وارد تنشهایی جدی میشود. داستان از این قرار است که یک دزدی بزرگ در شهر اتفاق افتاده است. خبر این دزدی بهسرعت همه جا میپیچد و دزدها برای فرار از شهر به بنزین نیاز پیدا میکنند. آنها به رستوران شارلوت میرسند و منتظر میمانند تا شرکت سوخت تانکراش را بفرستد. در این میان نیز فروشندهی چاقو که منتظر بنزین است این دزدها را بواسطهی ماشین سبزشان شناسایی میکند.
فروشندهی چاقو موضوع را با شارلوت در میان میگذارد و او نیز بهسمت تلفن میرود تا همسرش چارلی را خبردار کند. بو و تراویس، سارقان این ماجرا متوجه نقشهی شارلوت میشوند و او را غافلگیر میکنند. حال از اینجا به بعد فیلم وارد مسیر درام میشود و تماشاگر را از این شروع سریع بهتزده میکند. با این اتفاق متوجه میشویم که فیلم ریتم بسیار سریعی دارد و اصلا نمیخواهد حتی با تعللهای هرچند کوتاه از ریتم درام بکاهد. حالا شارلوت و فروشندهی دورهگرد در دستان تراویس و بو اسیر هستند و آنها تا زمان رسیدن تانکر سوخت نباید صدایشان درآید و حرکتی برخلاف نظر دزدها انجام دهند.
شارلوت با دستور بو به سر کارش برمیگردد و فروشندهی دورهگرد نیز مشغول حل جدولاش میشود. در این میان زوج مسنی که در بین راه بنزین تمام کردهاند از راه میرسند و آنها نیز برای خوردن قهوه به رستوران شارلوت میآیند. زن میانسان متوجه استرس شارلوت میشود اما چیزی از اصل ماجرا را نمیتواند بفهمد. اما در این میان افراد حاضر در رستوران تنها کسانی نیستند که بنزینشان تمام شده است. چند کیلومتر دورتر از این پمپبنزین زوج جوانی در حال تمرین تیراندازی هستند و دلشان میخواهد که جای «بانی و کلاید» را بگیرند. آنها نیز بعد از مدتی به رستوران میرسند و ماشین سبز سارقان را تشخیص میدهند.
این فیلم قبل از اینکه داستان چشمگیری داشته باشد، فرم خوبی را برای ارائه انتخاب کرده است
این دو تازه از راه رسیده، تبدیل به تعلیق و کشمکش تازهای برای فیلم میشوند. آنها برای به سرقت بردن پول سارقان برنامهریزی میکنند و در اینجا پیرنگ تصمیم میگیرد که وارد مسیر تازهای شود. با ورود این دو نفر در ذهن تماشاگر یکسری کشمکشها شکل میگیرد و او احساس میکند که قرار است اتفاقات فوقالعادهای در این میان بوقوع بپیوندد اما، ورود سیبیل و میلز قرار نیست خیلی به تعلیق قصه بیافزاید و گره خاصی را بوجود آورد. حالا رستوران شارلوت پر از آدمهایی است که منتظر بنزین هستند و بدون اینکه به چیزی پی ببرند توسط سارقان به گروگان گرفته شدهاند.
The Last Stop in Yuma County، را میتوان یک تلفیق ژانری در نظر گرفت. درواقع این فیلم قبل از اینکه داستان چشمگیری داشته باشد، فرم خوبی را برای ارائه انتخاب کرده است. یک بیابان خشک همراه با کاکتوسهای بزرگ، ماشینهای بدون بنزین، آدمهای مضطرب، پمپبنزین و رستورانی وسط جاده. عناصری که باعث میشوند، فیلم در قالب یک اثر جادهای و نئووسترن به حرکت درآید. حال روایت در این فیلم جادهای ایدههایی جنایی به خود میگیرد و وارد قالب یک تریلر میشود. اگر از بُعد یک اثر مهیج و تعلیقزا بخواهیم فیلم را بررسی کنیم، خواهیم دید که آخرین توقف در یوما آنچنان نمیتواند از عناصر این ژانر بهره بگیرد. اول اینکه هیچ پیچش داستانی خاصی در کار نیست و روایت خیلی تخت پیش میرود. دوم اینکه رفتوآمد شخصیتها، مخصوصا معاون کلانتر نمیتواند بهعنوان یک تنش برای اثری با خصوصیات تریلرگونه عمل کند.
و درنهایت میرسیم به پایانبندی این نئووسترن جنایی. قانونی نانوشته وجود دارد: «اگر نتوانستید پایانی برای شخصیتهایتان پیدا کنید، آنها را بکشید.» آخرین توقف در شهر یوما نیز همین کار را انجام میدهد، همهی کارکترهایش را در پایان میکشد. فیلمساز به یکباره تماشاگر را در بهت فرو میبرد و خیال میکند میتواند که با این مرگهای نابهنگام هیجان ازدسترفتهی پردههای پیشین فیلم را جبران کند. زمانی این قتل عام میتواند برای چنین فیلمی کارساز باشد که هم پیچشهای داستانی سرجایشان خوب کار کنند و هم اینکه گرهها و تنشهای یک اثر جنایی بهدرستی ساخته و پرداخته شوند. و شاید احمقانهترین مرگ در این فیلم، مردن فروشنده چاقو است. او در این فیلم هیچ اسمی ندارد و مخاطب او را بهعنوان فروشنده میشناسد. کسی که هویت خاصی برایش تعریف نشده است، فیلم از زاویه دید او شروع میشود و نسبت به دیگر کارکترها باهوشتر است. اگر پولها نصیب او میشدند، پوچگرایی فیلم بهتر میتوانست خود را در معرض نمایش قرار دهد. یک کارکتر بینام و بدون اسلحه به یکباره صاحب ثروتی میشد که هیچگاه فکرش را هم نمیکرد.
آخرین توقف در شهر یوما در یک ناکجاآباد اتفاق میافتد. در جایی پرت که تنها دو مامور دارد. با نیامدن تانکر سوخت، یک آخرالزمان خونین رخ میدهد. ما دربارهی کارکترها و افراد حاضر در این رستوران چیز زیادی نمیدانیم. همهی این شخصیتها دوزی از سرگشتی و مسخشدگی را همراه خود دارند و زندگیشان بهطرز خیلی پوچی به پایان میرسد. یکجور ایدههای اگزیستانسیالیستی در یوما وجود دارد که تماشای این فیلم را برای تماشاگر لذتبخش میکند. آخرین توقف در یوما کانتی اثری با ایدهای جالب و عمیق اما پرداخت نشده است. فیلمی که در ایدههای ابتداییاش هم توجه ویژهای به فرم دارد و هم محتوا. اما متاسفانه شبیه بیشتر فیلمهای جدید این سالها همهشان بدون بسط رها میشوند.
-