اپرای فیدلیو یکی از متفاوتترین ساختههای بتهوون است که در آن عمیقترین مفاهیم انسانی از جمله عشق و شادی به منصه ظهور گذاشته شدهاند. این اسطوره تاریخ موسیقی این اپرا را تحت شرایطی ساخت که انقلاب اول فرانسه شکست خورده بود و احتمال شکست قطعی این جنبش، از لحظه ابتدای شکلگیری جرقه ساخت این اپرا تا پایان حضوری ملموس و واضح داشته است. بتهوون را با سمفونیهایی ماندگار در دنیای موسیقی میشناسیم؛ اما فیدلیو به عنوان تنها اپرای این افسانه، اثری است که بار دیگر میتوان از نبوغ و خلاقیت لذت برد.
بتهوون یکی از بزرگترین آهنگسازان تمام تاریخ است و آثار ماندگاری از او به جا مانده است؛ اما او علیرغم نوشتن آثار پرشمار و درخشان، تنها یک اپرا نوشته است. فیدلیو این اثر جاودان به واسطه یگانگی خود دلیل مناسبی است تا بیشتر مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و از خلال آن به شخصیت و افکار این هنرمندان تکرارنشدنی نزدیک شد.
این اپرا در عین یگانگی اثری خاص و ممتار است و به عنوان یکی از برترین اپراهای تاریخ موسیقی شناخته میشود که توسط برخی از مشهورین خوانندگان و همچنین رهبران ارکستر، از جمله کارل بوم (Karl Böhm) و هربرت فون کارایان (Herbert von Karajan) بارها اجرا شده است. این اثر، گستره تاثیر خود را از دنیای موسیقی کلاسیک نیز فراتر برده است و در فیلمها، سریالها، برنامههای رادیویی و ... زیادی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
فیدلیو این اثر جاودان به واسطه یگانگی خود دلیل مناسبی است تا بیشتر مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و از خلال آن به شخصیت و افکار این هنرمندان تکرارنشدنی نزدیک شد.
فیدلیو؛ اثری ماندگار و تحسینشده
این اپرا از زمان نوشته شدن و اجرای اولیه تا به امروز همواره مورد ستایش آهنگسازان و منتقدان موسیقی قرار داشته است. ریشارد واگنر (Richard Wagner) از این اپرا به عنوان یکی از منابع الهام خود در نوشتن اپرا یاد کرده است. او بتهوون را به واسطه خلق یک درام از طریق موسیقی با ساختاری خارج از عرف عمیقا مورد ستایش قرار میدهد و از فیدلیو به عنوان تجلی فلسفه هنر و زندگی یاد میکند.
از دیگر ستایشکنندگان این اثر میتوان به جوزپه وردی (Giuseppe Verdi) اشاره کرد که ساختار دراماتیک و تماتیک و ارکسترال این اثر تاثری زیادی بر او و ساختههایش داشته است. گوستاو مالر (Gustav Mahler) که در کارنامهاش رهبری برخی اجراها از این اثر به چشم میخورد از دیگر افرادی است که بتهوون را به واسطه خلق این اثر مورد ستایش قرار داده است. او از این اثر به عنوان یک مدل برای بیان احساسات و آرزوهای انسانی یاد میکند که از آن میتوان به عنوان جوهره رمانتیسم یاد کرد و خصوصا ترکیب ساختار سمفونیک با ساختار دراماتیک اپرا در فیدلیو را مورد ستایش قرار میدهد.
این اپرا در طول بیش از دو قرن، بارها توسط رهبران ارکستر، خوانندگان و ارکسترهای مختلف موسیقی کلاسیک اجرا شده است. از جمله معروفترین این اجراها، میتوان به اجرای اتو کلمپرر (Otto Klemperer) در همراهی با خوانندگانی نظیر کریستا لودویگ (Christa Ludwig) و جان ویکرز (Jon Vickers) و ارکستر Philharmonia Chorus، اجرای لئونارد برنشتاین Leonard Bernstein و گوندالا جانوویتز (Gundula Janowitz) و رنی کولو (René Kollo) در همراهی با ارکستر فیلارمونیک وین و State Opera Chorus، اجرای کارل بوم در همراهی با ارکستر درسدن (Staatskapelle Dresden) و اجرای هربرت فون کارایان در همراهی با ارکستر فیلارمونیک لندن اشاره کرد.
زمینهها و منبع الهام فیدلیو
فیدلیو که نام اولیه آن «لئونور یا پیروزی یک عشق منجر به ازدواج» اولین بار در سال ۱۸۰۵ به نمایش درآمد و در طول دوران زندگی بتهوون دوبار نیز مورد بازبینی قرار گرفت. نسخه دوم این اثر در سال ۱۸۰۶ و نسخه نهایی آن در سال ۱۸۱۴ به روی پرده رفت. نسخه اولیه دارای سه پرده بود که در نسخه نهایی به دو پرده کاهش یافت.
مفاهیمی نظیر عشق، شجاعت، عدالت و آزادی شاکله اصلی و تماتیک این اثر را تشکیل میدهند و بیانگر رساترین و قدرتمندترین ساختههای بتهوون است که نمایانگر خوی آزاده و رهای این هنرمند اساطیری است. او در ساخت این اثر که در طول حدود یک دهه به تکامل رسید، با چند تن از همکاران خود نظیر جوزف سونلایتنر (Joseph Sonnleithner)، استفان فون برونینگ (Stephan von Breuning) و گئورگ فردریش تریتشکه (Georg Friedrich Treitschke) همفکری کرده است.
داستان لئونور
این اپرا از یک لیبرتوی فرانسوی، نوشته ژان نیکلاس بویی (Jean-Nicolas Bouilly) الهام گرفته است. این داستان روایتگر زنی است که شوهرش را در جریان انقلاب فرانسه از زندان رهایی داد. درام موزیکال بتهوون روایتگر زندگی زنی با نام لئونور است که همسرش، فلورستان (Florestan) به ناحق در زندان اسیر است و برای نجات او شمایل خود را به شکل زندانبانی با نام فیدلیو درمیآورد.
در این اپرا به وضوح میتوان تاثیر اوضاع و شرایط پس از شکست جمهوری اول فرانسه و به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت را درک کرد. انتخاب شخصیتها و محیطی که آنها در آن حضور دارند و همچنین اقدامات آنها، فراتر از جنبههای صرف معاصر این آهنگساز است و در آنها به خوبی میتوان سویههای انقلابی مد نظر او از نوشتن یک اثر موسیقایی فراتر از عصر خود و بدون تاریخ انقضا را مشاهده کرد.
او از این اثر به عنوان یک مدل برای بیان احساسات و آرزوهای انسانی یاد میکند که از آن میتوان به عنوان جوهره رمانتیسم یاد کرد.
موسیقی فیدلیو
این اپرا از یک فلوت پیکولو، ۲ فلوت، دو ابوا، ۲ کلارینت، ۲ فاگوت (باسون)، ۲ کنترفاگوت (کنترباسون)، ۴ هورن، ۲ ترومپت، ۲ ترومبون، ۲ تیمپانی و سازهای زهی نوشته شده است.
این اپرای دو پردهای در خود ترکیبی از دیالوگ گفتاری و موسیقی آوازی را دارد. موسیقی این اپرا در خود تمها و موتیفهایی دارد که هر کدام نمادی از شخصیتهای داستان، از جمله فلورستان، لئونور، روکو، مارزلین و ... است. به عنوان مثال، کلید سی ماژور نمادی از آزادی و شادی است و کلید سی مینور با خود مفهوم ظلم و ناامیدی را به مخاطب منتقل میکند.
خوی آزادیخواهانه بتهوون و شرایط زندگی او در آن دوران، به خوبی در این اثر به صورت موسیقی در قطعاتی چون سرود زندانیان (Prisoners’ Chorus)، خدایا! چهقدر اینجا تاریک است! (Gott! welch Dunkel hier!) و هیولا! کجا میروی؟ (Abscheulicher! wo eilst du hin?) دیده میشود و در آنها به وضوح میتوان تمایل او به آزادی و رستگاری را مشاهده کرد. اوورتور Leonore No. 3 که در نسخههای اولیه این اثر وجود داشت (در نسخههای بعدی با اوورتور فیدلیو جایگزین شد)، با استفاده از ساز ترومپت، نمادسازی از ورود آزادی است. نقطه اوج این اپرا جایی است که شاهد ابراز شجاعت لئونور هستیم و این اقدام با همراهی سولیستها و همچنین گروه کر جشن گرفته میشود.
رابطه فیدلیو و بتهوون
فیدلیو فقط یک شاهکار موسیقایی نیست؛ یک بیانیه سیاسی است. بتهوون یکی از هواداران جنبش روشنگری و همچینن انقلاب فرانسه بود و در این اثر به خوبی میتوان تمایلات و افکار او در مورد مفاهیمی چون آزادی و عدالت را مورد بررسی قرار داد. او این اثر را به دوستش، فردیناند ریس (Ferdinand Ries) که یک فعال سیاسی و اجتماعی بود، تقدیم کرده است. اگر پس از ۲۵۰ سال همچنان میتوان در دنیای ساختههای درخشان بتهوون غرق شد و از خلاقیتهای انقلابی او در آهنگسازی شگفتزده شد؛ دلیلش را میتوان در همین میل و خوی او به ساخت دنیایی متفاوت دنبال کرد.
-