ارباب حلقه‌ها نه تنها یکی از محبوب‌ترین کتاب‌هایی است که مجموعه آن را به فارسی و انگلیسی خوانده‌ام، بلکه یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های زندگی من است. من با ارباب حلقه‌ها بزرگ شده‌ام، طوری که انگار جای شخصیت‌های آن بارها احساسات مشابهی را تجربه کرده‌ام. شخصیت اسمیگل یا به نام معروف‌ترش گالوم، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ را به نام اندی سرکیس ثبت کرده است و همه این‌ها در حالی است که ده‌ها اسم بزرگ دیگر هم نامشان به نوعی با این مجموعه گره خورده است. بازی جدید این مجموعه یا «ارباب حلقه‌ها: گالوم» فراتر از زیر پا گذاشتن استانداردهای ویدیوگیم، توهینی بزرگ به هر کسی است که به نوعی احساسات مشابه را به ارباب حلقه‌ها دارد.

 
45
 
The Lord of the Rings: Gollum
  • امتیاز کاربران
    1.9/
  • امتیاز متاکریتیک34
  • تاریخ انتشارخرداد ۱۴۰۲
  • پلتفرم‌هاایکس باکس سری ایکسایکس‌باکس وانپلی استیشن 5پلی‌استیشن 4پی‌سینینتندو سوییچ
  • ناشر بازیNacon
  • سازندهDaedalic Entertainment
  • حالت بازیتک نفره

بازی ارباب حلقه‌ها: گالوم را استودیوی Daedalic Entertainment ساخته است که خودش به تنهایی سوال‌برانگیز است. این که چطور استودیوی با سابقه کار روی بازی‌های ادونچر مثل سری Deponia و Silence سراغ ساخت یک بازی اکشن ادونچر اقتباسی رفته، خودش چند چراغ قرمز را با هم روشن می‌کرد. این که حالا محصول نهایی با وجود یک تاخیر تقریبا ۹ ماهه همچنان در خیلی بحث‌ها غیرقابل بازی و تاریخ مصرف گذشته است، بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

اتفاقات بازی بعد از گم شدن حلقه توسط بیلبو بگینز آغاز می‌شود، اما قبل از زمانی که سم و فرودو در قسمت دوم به گالوم قصه‌ی ما می‌رسند. این یعنی بازی قبل از قسمت دوم و همزمان با قسمت اول یا Fellowship of the Ring جریان دارد. داستان در ارباب حلقه‌ها اهمیت زیادی دارد و حتی اگر بازی‌هایی مثل سری Middle-earth سعی کردند تا قصه‌هایی اقتباسی از ارباب حلقه‌ها بسازند که مستقیما به آن ارتباطی ندارد، حداقل قصه خوبی تعریف می‌کردند. مشکل اصلی بازی گالوم این است که انگیزه داستانی کافی برای مخاطب مطرح می‌شود، اما این که چرا ما باید با موجودی که بیشتر از هر کسی تحت تاثیر حرص و طمع در تمام عمرش به دنبال حلقه بوده همذات پنداری کنیم، بحث دیگری است.

 

به نظر من قبل از هر مشکل فنی یا مشکلات گیم دیزاین، بزرگترین نقطه تاریک بازی شخصیت اصلی آن است. ارتباط برقرار کردن با گالوم که حتی در فیلم دوم هم سم و فرودو به سختی می‌توانستند به او اعتماد کنند، کار راحتی نیست. این که این شخصیت را چند ساعت تحمل کنیم و به دنبال حلقه باشیم، از تحمل کردنش به عنوان یک شخصیت NPC هم سخت‌تر است و خودش یک چالش ناخواسته می‌سازد. به نظر من، قصه هم آن‌قدر قدرت کافی را برای کشاندن مخاطب ندارد و راستش را بخواهید، این کشش ناکافی باعث می‌شود تا هر یک ساعت بخواهید از پای بازی بلند شوید یا حداقل سراغ یک بازی جذاب‌تر بروید.

 

بازی از نظر فنی مشکلات زیادی دارد، طوری که اجرا کردن آن برای من با مشکلات مختلفی همراه بود. خود بازی به من پیشنهاد داده بود تا بازی را روی حالت گرافیکی High بازی کنم اما در ادامه به خاطر افت فریم‌های ناگهانی مخصوصا حین ترنزیشن بین گیم‌پلی و کات سین، مجبور شدم تا بعضی از افکت‌های ویژه بازی را خاموش یا روی Low تنظیم کنم. با ادامه پیدا کردن مشکلات فنی ریز و درشت دیگر، سعی کردم تا بازی را روی پریست Medium اجرا کنم تا حداقل بتوانم آن را بدون مشکل اجرا کنم. البته که به جز یک مورد، به کرش و بسته شدن بازی برنخوردم که احتمالا تاثیر پچ‌های بعد از روز اول بازی است.

توصیف کردن گیم‌پلی بازی گالوم کار سختی است. بازی سعی می‌کند یک عنوان اکشن ادونچر باشد اما در هیچ کدام از آن‌ها موفق یا سرگرم‌کننده نیست. بعد ادونچر بازی از ابتدا و در بحث تعامل با محیط می‌لنگد. گالوم در طول بازی ارتباط خاصی با شخصیت‌های دیگر ندارد و در صورتی که داشته باشد هم جذابیتی در آن وجود ندارد. کاراکترهایی که در طول بازی به آن‌ها برخورد می‌کنید یا حتی باید از دستشان مخفی بمانید هم یک سری اورک بی‌نام و نشان هستند که خود بازی آن‌ها را با نام «اورک ۱» و «اورک ۲» معرفی می‌کند. همانطور که گفتم، گالوم یکی از آخرین شخصیت‌هایی است که باید به عنوان راوی و شخصیت اصلی سراغش رفت! محیط‌های بازی نسبتا با جزئیات طراحی شده‌اند اما همچنان دانگرید گرافیکی در آن‌ها احساس می‌شود و البته مشکلات فنی که راحتتان نمی‌گذارند. با این حال، حتی بیشترین استفاده خود بازی از محیط‌های مختلف موردور از جمله غارها، باغ‌های زیبای الف‌ها و … صرفا یک سری قسمت پلتفرمینگ است که آن‌ هم درست کار نمی‌کند.

 

بخش‌های پلتفرمینگ بازی کاملا برای بازی‌های امروزی هستند و فقط کافی است این را در نظر بگیرید که برای اضافه کردن چالش به این بخش‌، سازنده‌ها بعضی از لبه‌ها را بدون جای پا طراحی کرده‌اند تا موقع کنترل کردن گالوم، زمان‌بندی به خرج دهید. مردن و دوباره شدن در این قسمت‌ها نه تنها هیچ کمکی نمی‌کند، بلکه فقط اعصابتان را به هم می‌ریزد. به طور کلی هم پلتفرمینگ بازی که در اکثر بازی‌ها باید بخش جذاب و فان باشد، در گالوم صرفا یک سری از در و دیوار بالا رفتن بی‌هدف و البته غیر داینامیک است که به شما اجازه بالا رفتن از هر لبه یا لانه عنکبوتی را نمی‌دهد و صرفا باید از جاهایی که خود بازی برایتان مشخص کرده استفاده کنید. تازه این قسمت‌ها هم در وهله اول بعضا مشخص نیستند و ممکن است هنگام پریدن از یکی روی آن یکی، مثل بازی‌های اول اساسینز کرید کشته شوید!

گالوم اما یک بازی اکشن درست و حسابی هم نیست. بازی مکانیک کشتن دارد، اما از آنجایی که سازنده‌ها به طراحی کردن یک چیز ساده بسنده نکرده‌اند، یک سیستم اخلاقی هم کنار آن گذاشته شده است. این سیستم اخلاقی البته هیچ تاثیری روی شما یا قصه بازی ندارد و صرفا در لحظه و طی یک درگیری بین اسمیگل و گالوم (دو پرسونای این کاراکتر) رخ می‌دهد. گالوم در بحث مخفی‌کاری که بیشتر بازی باید به آن تکیه کنید هم نمی‌درخشد و متشکل از یک سری سکانس بی‌هدف و به هم چسبانده‌شده است.

خلاصه بگم که …

بازی گالوم نه تنها در مقام یک بازی ویدیویی ناقص و بی‌هدف است، هیچ ارزش افزوده‌ای به دنیای هابیت و ارباب حلقه‌ها اضافه نمی‌کند.

 
 

می‌خرمش…

هیچ دلیلی برای پیشنهاد کردن گالوم به هیچ مخاطبی پیدا نمی‌کنم. فقط در صورتی که بازی را به صورت رایگان یا با تخفیف ۹۰ درصد پیدا کردید، نیم نگاهی به تجربه آن داشته باشید.

نمی‌خرمش…

هر چیزی که از دنیای ارباب حلقه‌ها می‌شناسید را در بازی گالوم می‌بینید، اما زشت‌تر، بی‌کیفیت‌تر و بی‌هدف‌تر. لطفا پول و وقتتان را برای بازی‌های بهتری هزینه کنید.

-