مسعود پزشکیان، فعال اصلاح طلب و نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون حوادث اخیر، با اشاره به برخوردها میان برخی اغتشاشگران و نیروی انتظامی، با غلط دانستن این اتفاق، تصریح کرد: در هیچ جای دنیا نیروی انتظامی را نمی‌زنند، حتی اگر نیروی انتظامی بد عمل کند؛ چون نیروی انتظامی نباشد امنیت در کشور نیست.

17

او می افزاید: پلیس تامین کننده نظم و امنیت عمومی است که اگر نباشد انضباط جامعه بر هم می‌خورد و نباید با نیروی انتظامی برخوردهای این چنینی داشت که در این چند وقت شاهد بودیم.

وی تاکید کرد: کسانی که در خیابان اعتراض می‌کنند اگر واقعا مدبرانه عمل کنند به هیچ وجه نباید با نیروی انتظامی برخورد داشته باشند. [1]

*صحبت های پزشکیان صحیح و دقیق است لکن برخورد وحشیانه با پلیسی که ضامن امنیت است تعجب انگیز نبود وقتی همین آقای پزشکیان مدعی بود که مرحومه مهسا امینی به مرگ طبیعی نمرده است!

در واقع پر بیراه نیست اگر بگوییم چراغ اول در هدف قرار دادن پلیس را امثال آقای پزشکیان در ابتدای اغتشاشات اخیر روشن کردند.

هرگز نباید و نمیتوان که نقش عملکرد غلط برخی خواص در بروز اغتشاشات 70 روزه و سهم اصلی آنان در شعله کشیدن هرچه بیشتر خشونت در این اغتشاشات را منکر شد.

و البته خود آنها نیز باید متوجه این حقیقت باشند و در کنار خطاب قرار دادن هر روزه نظام یا مردم؛ یک سوزن هم به خود بزنند و از سهم خود در این قضایا حرف بزنند!

بدیهیست که اگر کسانی از خواص به ماهیت اغتشاشات اخیر اشراف می داشتند، اهل بیان حقیقت بودند و درباره رفتارهای سوء به حاملان خیابانی حوادث اخیر هشدار می دادند؛ هرگز شاهد اینهمه اتفاق بد و هزینه های گزاف در اغتشاشات 70 روزه نمی بودیم.

جای این سوال دیگر از پزشکیان نیز هست که او چگونه از جماعتی که با یک دروغ به خیابان آمدند و جز کشتن و بردن و سوختن؛ هنری و حرفی نداشتند؛ انتظار تدبیر دارد و یا این جماعت اغتشاشگر را با لفظ "معترض" خطاب می کند!

***

آینده جدید مردم ایران بسته به نظر اروپاست!

 

محمدرضا خبّاز، فعال چپ و از مقامات دولت روحانی در بخشی از یک یادداشت که در شماره پنجشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی منتشر کرد، ضمن دخیل دانستن "نبود برجام" در مشکلات اقتصادی می نویسد: اگر بخواهید اقتصاد کشور را درست کنید، سه راه وجود دارد و سه قدم باید بردارید. قدم اول اینکه رابطه‌ را با دنیا غیر از رژیم صهیونیستی اصلاح کنیم و فقط به شرق نگاه نداشته باشیم. دوم اینکه به معنی واقعی جلوی اختلاس‌ها را بگیرد و با کسانی که شرکت‌های فراوانی در تصمیم سازان و تصمیم گیران کشور دارند و از تحریم دارند سودهای فراوان می‌برند، برخورد کنید. قدم سوم که شاید مهم‌تر از دو قدم قبلی است اینکه جلوی کارخانه چاپ اسکناس را در بانک مرکزی بگیرید.

او پس از ارائه این راهکارها همچنین در بخش پایانی یادداشت خود نیز تصریح می کند:

"به نظر می‌رسد جای امیدواری وجود دارد هرچند مواضع اروپایی‌ها بیانگر این است که روی خوش نشان نمی‌دهند ولی اگر اطمینان پیدا کنند ایران درصدد ساخت بمب اتم نیست که بارها توسط مسئولان اعلام شده است و بازرسی‌ها آزاد شود، جمهوری اسلامی با یک افق جدید روبه روست"!

خباز می افزاید: افق گذشته را رها کنیم و با تغییر برخی سیاست‌های وزارت خارجه نشان دهیم که ایران قصد مذاکره جدی‌تر دارد. باید منتظر عملکرد باشیم که آیا همچنان فرصت سوزی می‌شود یا فرصت سازی را در دستور کار قرارمی دهیم؟ [2]

*اینکه چرا برخی جریانات سیاسی در کشور ما از گذشته عبرت نمی گیرند، از تجربه درس نمی آموزند و همچنان اصرار بر "تکرار اشتباه" دارند سبب تأسف است.

آقای خبّاز حکما فراموش کرده است که نظیر همین حرفهای به ظاهر نخبگانی در ایام دولت اعتدال نیز زده می شد و چه نطق های پر طمطمراقی که در این زمینه نشنیدیم. و دست آخر که برجام در زمان اوباما امضا شد؛ دستاوردش تقریبا هیچ بود بعلاوه تحریم های بیشتر!

امثال خبّاز گویا نمی خواهند، بپذیرند که از جمله مشکلات امروز ایران در بخش اقتصاد یک "گرانی بیقاعده" است که از هیچ قاعده دلاری، تحریمی، تورمی و بازاری پیروی نمی کند و به برجام و توافق هم هیچ ربطی ندارد.

بلکه با یک نظارت ساده اما کارا بر بازار رفع خواهد شد.

لکن وقتی پای اصرار بر منافع گروهی و نفهمیدن تحلیل صحیح باشد؛ طبعا شاهد امیدواری های برساخته ای از قبیل امید به لبخند اروپا و وابستگی افق پیش روی ایران به نظر مثبت اروپاییان است خواهیم بود! ننگی بر پیشانی فعالیت های سیاسی و تحلیلی ایران که حتما بایستی با اقامه جهاد تبیین در مقابلش؛ آنرا زدود و به مردم گفت که آینده و افق پیش رو صرفا زمانی به شکل مطلوب خواهد آمد که خواص در ذیل عقلانیت عمل کنند، نخبگان در انزوا نباشند و مردم هم رأی خوب بدهند. در این حالت صد البته رفع مشکلات نیز سرعت بیشتری خواهد گرفت.

***

انتقاد امام جمعه تهران از وضعیت مسکن و گرانی بیقاعده

 

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج‌علی‌اکبری، خطیب جمعه تهران، در خطبه های این هفته نماز جمعه طی سخنانی گفته است: در هیاهوی این فتنه انگیزی‌ها صدای صاحبان اصلی انقلاب کمتر شنیده شد و کسانی که در این چند ماه زیر چرخ سنگین فشارهای زندگی قرار داشتند و گرانی های افسارگسیخته را تجربه می کردند. در موضوع مسکن وعده هایی داده شد ولی شرایط جور دیگر شد و ظلم مضاعفی در هیاهوی اخیر به جامعه ما شد.

به گزارش ایسنا، او تأکید می کند: دولت محترم برای حل مسایل کشور مصمم است، ولی برخی از این مشکلات کاملا وابسته به تدابیر داخلی است والا گرانی‌های بی‌منطق توجیهی ندارد و ان‌شاءالله در این زمینه فکری شود. [3]

*بدون توجیه بودن گرانی ها در اقتصاد ایران، تحلیلی صحیحی است که شاهد ورود آرام فضای تحلیلی، نخبگانی و انتقادی کشور به سمت آن هستیم.

به این معنی که در کنار آن ورود نخبگانی، شاهد شکل گیری یک فهم عمومی از بیقاعده بودن گرانی ها هستیم و می بینیم که قشرها و صنوف مختلف جامعه دارند به این حقیقت پی می برند که این گرانی ها هیچ منشأ خارجی ندارد و ایضا از هیچ قاعده دلاری، تحریمی، بازاری و حتی تورمی هم پیروی نمی کند.

همانطور که بارها در وبلاگ مشرق بیان شده است؛ ریشه بروز این گرانی ها در نبود نظارت کارا بر بازار است. زیرا در حالت نبود نظارت و احساس نشدن نقش حاکمیتی دولت در بازار؛ این "طمع محوری" و سود پرستی است که نرخ ها را تعیین می کند و فی النتیجه کار بر مردم و معیشت آنها سخت می شود.

دقت شود که ما همانند بخش های خرد اقتصاد، در بخش های کلان از جمله در فولاد، خودروسازی، مسکن و حتی در مقطعی در یک نهاد کلان مثل شهرداری نیز با معضل گرانفروشی مواجه هستیم. و این همه صرفا به دلیل نبود نظارت کارا بر بازار است.

این در حالی است که مدعیان اقتصاد آزاد و کسانی که ابزار می کنند مخالف نظارت و قیمت گذاری اصولی هستند؛ بدیهیات عقلانی اقتصاد را نمی دانند و حتی از رویدادهای روز جهان نظیر جریمه شدن 47 میلیون دلاری شرکت سامسونگ در کشور هلند به دلیل گرانفروشی نیز بی‌خبرند. [4]

ندانستن و بی خبری آزاردهنده ای که جلوی انتقاد اصولی را می گیرد و مردم را با گرانی بیقاعده دست به گریبان کرده است.

ورود سرنوشت‌ساز دولت به عرصه نظارت کارا بر بازار؛ نوشداروی این دردِ گران است.

-