بازی مورد انتظار Starfield حدود یک سال و چند ماه دیگر عرضه خواهد شد اما شرکت بتسدا نباید فراموش کند که فرصتی برای خطا وجود ندارد و این بازی نباید در تلهای بیفتد که پیشتر Skyrim و Fallout در آن گرفتار شده بودند.
“این باگ نیست، این ویژگی بازی است”. به نظر شما کسی که حدود ۳۰۰۰ ساعت بازیهای Skyrim را تجربه کرده است، ناخودآگاه وسیلههای خانهاش را همانند بازیهای Fallout با مشخصات مختلف از جمله وزن و جنس در ذهنش مرور میکند و در هر بازی دیگری که لوت میبیند جملهی “یادش بخیر، در Fallout هم لوت وجود داشت!” را به زبان میآورد، به این ضربالمثل بیمعنی و مسخره چه عکسالعملی نشان خواهد داد؟
اگر حقیقت ماجرا را بخواهید، من عاشق The Elder Scrolls و Fallout هستم، اما اعتراف میکنم که تنها گلیچها و باگهای خوب در Skyrim به اسب آن و در Fallout 3 به مشخصات جنسیتی آن مربوط میشود. در واقع، پس از تجربهی Fallout 76، قصد داشتم که یک کمپین حمایتی برای جمعآوری پول به منظور کمک به بتسدا برای تغییر موتور ساخت عناوین آیندهاش راهاندازی کنم که خوشبختانه، تریلر In-Game بازی Starfield باعث شد که فعلاً دست نگه دارم.
بازی Starfield یک عنوان خاص برای عاشقان فضانوردی تلقی میشود که در صورت پیروی از حداقل استانداردهای منتقدان و برآورده کردن حداقل انتظارات بازیبازان، به راحتی میتواند سالیان سال پرچمدار عناوین تاریخ بتسدا (Bethesda) باشد؛ حال آنکه عنوانی نظیر The Elder Scrolls: Skyrim با متای ۹۶ را در رقابت برای کسب عنوان بهترین بازی تاریخ بتسدا در مقابل خود میبیند. اما فارغ از هر استاندارد و انتظاری، Starfield محکوم به یک سنتشکنی در تاریخ استودیوی بتسدا است. البته، بهنظر میرسد که خوشبختانه بتسدا نیز از این موضوع کاملاً آگاهی دارد و برای معرفی این بازی در رویداد E3-2021، نه از یک تریلر سینمایی و بلکه از یک تیزر In-Game استفاده کرد.
در واقع، تیزرهای تبلیغاتی بازیها به چند دسته تقسیم میشوند. از پرکاربردترین آنها میتوان به تریلرهای سینمایی اشاره کرد که که عمدتاً از بازیهای یوبیسافت میبینیم و طبعاً بازی نهایی هیچ سنخیتی با آنها نخواهد داشت. تیزرهای In-Engine نیز ویدیوهای سینماتیکی هستند که توسط موتور بازیسازی ساخته میشوند؛ نظیر تیزر Hellblade 2 و این موضوع نیز صرفاً دلیل بر شبیه بودن محصول نهایی به تیزر نیست. در نهایت، تیزرهای In-Game تاحدود زیادی به محصول نهایی شباهت خواهند داشت و با کارگردانی سینمایی و اعمال تغییراتی در زاویهی دوربین تهیه میشوند.
همانطور که مطلع هستیم، برای تیزر معرفی بازی Starfield، یک تریلر In-Game انتخاب شده بود که کارگردانی آن و به تصویر کشیدن اجسام کوچک و بزرگ و نورپردازی نیز به واقع این پیام را به ما داد که “بتسدا قصد احیای گرافیک فنی و بصری بازیهایش را دارد”.
بدون شک، فلسفهی طراحیهای معمول بازیهای بتسدا در عنوان Stafield دستخوش دگرگونی وسیعی خواهد شد. اگر تاکنون عناوین Elder Scrolls و یا Fallout را تجربه کرده باشید، متوجه طراحیهای هنری بسیار زیبا و کارگردانی عالی آنها شدهاید.
در واقع، اژدهای عظیمی که در Skyrim از آسمان به سمت شما فرود میآید و توسط افراد مختلف احاطه میشود و صحنههای اعجاب انگیزی رقم میخورد و یا زمانی که یک Deathclaw در یکی از غارهای تاریک Fallout به دنبال شما میدود به همراه صدها مثال دیگر، همه نشان از کارگردانی و طراحی هنری عالی بتسدا دارند.
در نتیجه، متاسفانه یا خوشبختانه به احتمال بسیار زیاد شرکت بتسدا باید در ساخت این بازی به کلی فلسفههای تاریخ خود را دور بریزد و ایدههایی نو جایگزین آنها کند که به نظر من این موضوع میتواند به پاشنهی آشیل Starfield تبدیل شود؛ مگر اینکه بخواهیم در گشت و گذار خود در فضا با اژدها و موجودات عجیب و غریبی روبرو شویم.
در این بین، شاید این ایده مضحک به نظر بیاید، اما Starfield باید در عین رعایت نکردن دیدگاه ما از فضا و جهانهای بیگانه و بیضابطگی، ضابطهی جدیدی خلق کند و چیزهای تازهای برای اکتشاف در اختیار ما قرار دهد.
برای مثال، دیدگاه ما از جهانهای بیگانه یک بار توسط Star Wars دستخوش تغییرات عظیمی شد و شاهد موفقیت این مجموعه بودیم که به معنای واقعی کلمه، ضابطهای جدید در بیضابطگی تعریف کرد و جهانی پر از پتانسیل را در اختیار صاحب امتیازش قرار داد تا دهها اثر هنری مختلف از آن خلق شود. در نقطهی مقابل، این تقاضا و انتظار از بتسدا که یکی از خلاقترین شرکتهای فعال در حوزهی سرگرمی است، چندان دور از ذهن نیست و فکر این که یک اثر ۲۵ ساله توسط این استودیو چه پتانسیلهایی خواهد داشت، هوش از سر آدم میبرد.
به هر ترتیب و فارغ از ابهام فوق، دو موضوع باعث میشدند که این طراحی هنری به اندازهی کافی جلوهی زیبایی نداشته باشد و رسالت خود را به نحو احسن انجام ندهند؛ اولی گرافیک بصری و افکتها و دومی باگهایی که ممکن بود در حماسیترین صحنهها تجربهی شما را تحت تاثیر قرار دهند.
اما چه چیزی Starfield را از این نظر نسبت به سایرین متمایز کرد که بتسدا قصد دارد تا برایش سنگ تمام بگذارد؟ واقعیتش را بخواهید، گیر کردن یک Deathclaw به آبجکتی در یکی از غارهای Fallout امری عادی است و به نوعی میتوان با آن کنار آمد. اما تصور کنید که پس از صرف دهها ساعت وقت و پیمایش ۱۷ سال نوری در جهان Starfield، فضاپیمای شما دچار یک باگ شده و به اجرام میان سیارهای گیر کند. در واقع، بدون شک ماهیت بازی Starfield و تفاوتهای آن با Skyrim و Fallout حتی بالاتر از قدرت کنسولهای نسل نهمی دلیل تلاش بتسدا برای دل کندن از یار همیشگی خود یعنی باگ و مشکلات فنی بوده است.
البته، من نمیتوانم ادعا کنم که بازی Starfield بدون هیچ ایراد فنی عرضه خواهد شد و این موضوع و هدف برای یک بازی با جهانی عظیم بسیار دور از ذهن و رویایی است. اما با استناد به تجربهی چند هزارساعته از بازیهای مختلف بتسدا که فقط از انجام تعداد محدودی از آنها پشیمان شدم (Preston Garvey در Fallout 4 و سرتاسر Fallout 76)، میتوانم امیدوار باشم که این شرکت اگر تصمیم جدی برای انجام کاری بگیرد و نخواهد تا ایدههای عجیب و غریبش را آزمایش کند، احتمالاً Starfield همهی ما را شگفت زده خواهد کرد.
از طرفی دیگر، با اعلام تاد هاوارد، ایدهی ساخت Starfield حدود ۲۵ سال است که در حال آزمون و خطا و گذراندن مراحل مختلف است و سرمایهگذاری عظیم بتسدا روی این بازی، دیگر نشانهای برای همت بلند بتسدا در جهت خداحافظی با آن موتور باستانی و منسوخ شده تلقی میشود.
در پایان، فکر میکنم که اکثر قریب به اتفاق بازیبازان از عناوینی که داستانشان حول محور فضا و اکتشاف روایت میشوند استقبال خواهند کرد. در واقع، انتظار ما از بتسدا این است که به وعدههای خود عمل کند، روح ماجراجویی Fallout و The Elder Scrolls را در Starfield بدمد، داستانی گیرا برای آن تعریف کرده و از همه مهمتر، کاری کند که جلوههای بصری اینبار به کمک اتمسفر بازی بیاید تا بتوانیم ساعتها در جهان آن غرق شویم.
-