مانی نوری متولد 10 آبان 1368 در تهران است. بازیگری را از 6 سالگی و در مجموعه زی زی گولو به کارگردانی مرضیه برومند شروع کرد.

1

آغاز فعالیت بازیگری مانی نوری

او در این سریال نقش امیرآقا جمالی را بازی کرد این مجموعه تلویزیونی در آن سال ها مخاطبان زیادی داشت و همین باعث شد بازی مانی نوری بیشتر دیده شود و از آنجا بود که شناخته شد. وی پس از آن در چند سریال دیگر نیز بازی کرد از جمله در سریال خانه ما بود. او علاوه بر بازیگری کارگردان و نویسنده نیز می باشد تاکنون چند مستند و فیلم کوتاه ساخته است. سال 93 برای مانی نوری اتفاق مهمی رقم خورد او در سریال آخرین بازی حسین سهیلی زاده بازیگر نقش قباد است. او کار خود را با بازی در سریال های متفاوتی ادامه داد. در سریال خانه ما نقش پویا را ایفا کرد و برای بازی در آن نقش جایزه بهترین بازیگر نوجوان از شبکه 3 را دریافت کرد.

 

 

بازی در تئاتر

او بازی در تئاتر را با داوود رشیدی و نمایش نامه ریچارد 3 آغاز کرد.

بازی در سینما

در سینما نیز با بازی در فیلم مربای شیرین و عزیزم من کوک نیستم کارش را ادامه داد و از جشنواره فیلم اصفهان جایزه بهترین بازیگر را برای بازی در مربای شیرین دریافت کرد.

تحصیلات مانی نوری

وی فارغ التحصیل رشته هنر ، ادبیات و فلسفه از کانادا است. آخرین کار این بازیگر سریال آخرین بازی می باشد که در مورد حواشی فوتبال است.

 

فعالیت در زمینه هنرهای مدرن

مانی نوری از سال 1385 تاکنون، وی به انجام پروژه های پرفورمنس، عکاسی ساختاری و ویدئوگرافی منظوری پرداخته است. از پروژه های مطرح وی در زمینه هنرهای مدرن می توان به پروژه مهاجرت=فشار (در کانادا)، تحریم حریم، خفه خون، قهوه خانه برسه، گرگ ها، بازی های جوانی، خودکشی و… اشاره کرد. وی در بسیاری از پروژه ها از خود به عنوان یک وسیله استفاده کرده است، به گزارش روزنامه Gazette مونترال برخی از ایرانیان اهل هنر و دو منتقد اهل کانادا حرکت مانی نوری را تشبیه به بازی در فیلم ها و نقش های متفاوت کردند و حضور او در همه گونه محافل ایرانی و شناخت خیلی از نظرات مردم در خارج از ایران را مثبت و رو به جلو برای آینده هنر و فرهنگ ایران توصیف کردند. به گفته او انجام این پروژه برای شناخت بهتر قشرهای جامعه ایرانی و همچنین شناخت بهتر از دنیا پیرامون است.

برای شناخت، فهمیدن، درک و حس کردن آدم ها و دردهای شان باید با آنها زندگی کرد، گریه کرد، خندید و مثل آنها بود. تنها با شناختن آدم ها و مشکلاتشان می توان راهی برای کمک و پیشرفت پیدا کرد.

بازیگری با روحیاتم سازگار نیست

تمام تلاشم در این سال ها این بود که کارم را حرفه ای انجام دهم. کارهایی هم که انجام دادم به آنها افتخار نمی کنم و باعث ناراحتی من هم نمی شوند، چون در سن کم و بدون هیچ پشتوانه ای شروع کردم. راه من راه کاملا مستقلی است. حتی والدینم در عرصه سینما فعالیت نداشتند که بخواهند راهی به من نشان دهند. اگر امروز از من بپرسید، می گویم روحیات من خیلی با این عرصه سازگار نیست. منتها کاری است که انجام داده ام و خدا را شکر تا به حال بازخورد منفی از بازی ام نداشته ام. دوست دارم این راه را بروم.

 

برای بازی پول نداده ام

حسرت مسیری که آمدم را نمی خورم. این برای هرکسی افتخار است که مسیری را که طی کرده خالی از هرگونه حسرت باشد. افتخار بزرگی است که شما حسابی با کسی نداشته باشید. خدایی ناکرده حرف من مبنی بر قدرنشناسی نباشد. من همیشه و همیشه مدیون خانم برومند هستم، ایشان همیشه به من لطفی مادرانه داشتند. زمانی هم که در ایران نبودم با ایشان در تماس بودم. رابطه من و ایشان بیشتر از اینکه یک رابطه کاری باشد، رابطه احساسی است. اما من با کسی هیچ حسابی ندارم. به کسی پول ندادم تا در فیلمی بازی کنم. با رانت و رابطه در کاری بازی نکرده ام.

کلان پروژه ای از جنس تحقیق

این روزها روی کلان پروژه ام کار می کنم که شامل کتاب، ویدئو آرت، ویدئوهای مضمونی، عکاسی های ساختاری، شبه مستند و مستند و بعضی نوشته ها و کارهای تحقیقی خودم است. حین تحصیل در کانادا استادم به من گفت برای اینکه فیلمساز خوبی شوی باید درک درستی از پیرامون خودت داشته باشی.

 

به همین خاطر تریلوژی «ایران به روایت تصویر»، «بهشت تو، جهنم من» و «برزخ» را آماده کردم. در «ایران به روایت تصویر» همراه با کتاب توضیحی به نام «ما، ما نیستیم» به مقوله های اجتماعی مانند پخش شدن بلوتوث های خانوادگی و فیلم های خصوصی پرداختیم. در «بهشت تو، جهنم من» وارد قصه های زندگی مردم شدیم تا دردهای مردم که بخشی از آنها در همه دنیا وجود دارد را نشان دهیم. نام کتاب توضیحی آن را هم «مردم، مُردم» گذاشتم. در پروژه «برزخ» که مشغول کامل شدن است به هنر و سینما و بحث های مرتبط با آن پرداخته ایم.

نجات اعدامی در 18 سالگی

کارهای مختلفی را در راستای پروژه ام انجام دادم؛ مثلا تلاش کردیم تا بتوانیم چند نفری را از قصاص نجات دهیم که خدا را شکر این اتفاق افتاد و باعث دلگرمی من شد. از اینکه در 19-18 سالگی توانستم جان انسانی را نجات دهم، خیلی حس و حال خوبی داشتم. در این کارها دوستان نزدیکم خیلی کمکم کردند و حتی بعضی های شان در کارم نقش هایی را ایفا کردند. بعضی دوستان هنرمند و بازیگر هم لطف کردند در کار حضور پیدا کردند. برای همه عجیب بود که دارم چه کاری انجام می دهم.

 

مجموعه های تلویزیونی مانی نوری

* 1373-74 قصه های تا به تا، مرضیه برومند

* 1375 جنگ 77، مهران مدیری

* 1375-6 تهران 11- 595 ج 48، مرضیه برومند

* 1376 هتل، مرضیه برومند

* 1377غلام حسین خان، مرضیه برومند

* 1379-1380 خانه ما، مسعود کرامتی

* 1381 داستانهای نوروز، مرضیه برومند و مسعود کرامتی

* 1382 منزل مادر آفاق، رسول نجفیان

* 1382 ستارگان

* 1383 سرزمین سبز، ارژنگ امیر فضلی- جواد رضویان

* 1383 جزیره جادو، سیامک شایقی

* 1386 نجیب

* 1389 ما (پروژه در ایران)

* 1391 یالان

* 1391 کی؟ کجا؟ کی؟ (در مرحله تولید متوقف شد)

* 1392حراج نفرین

* 1393 آخرین بازی، حسین سهیلی زاده

 

بازی مانی نوری در تئاتر :

* 1379 ریچارد 3، داوود رشیدی

* 1381 حسن کچل، مراسم زنده

* 1387 خیابانی ها

* 1389 پناهندگی، کریستف زولن و دومینیک سایکس و مانی نوری

* 1390-1391 دنیای من، کابوس تو (تجربی)

* 1392-1393 منو منطقه ای بکش!، خورخه ویلاندی و مولا خزرایی

-