یکی از مشکلات اساسی که جوامع امروزی با آن دست و پنجه نرم میکنند خودکشی در نوجوانان و جوانان است، این معضل میتواند علت های بسیاری داشته باشد که برای پیشگیری از آن باید این علت ها را شناسایی کنیم و برای درمان هرچه زودتر اقدام کنیم. در این مقاله به خودکشی در نوجوانان و عوامل و راه های جلوگیری از آن میپردازیم. با ما همراه باشید…

طبق آخرین مطالعاتی که انجام شده میزان خودکشی در چهل و پنج سال اخیر60% افزایش یافته است. این مسئله نشان میدهد که خودکشی در نوجوانان و دیگر افراد جامعه هر روز دارد بیشتر میشود و باید به آن به شکل یک مسئلۀ بسیار جدی نگاه کرد.

برای این معضل عوامل خطری تعیین شده است، این عوامل به ما نشان میدهد که موارد خودکشی ناشی از چه مسئله ای هستند که در ادامه به صورت مفصل تر به آن ها میپردازیم. این عوامل خطر عبارت اند از: اقدام به خودکشی قبلی ، اختلالات روانی ، آشفتگی خانوادگی مزمن ، رویداد های زندگی پر از تنیدگی ،جنسیت ، سو استفاده فیزیکی یا جنسی ، دسترسی به وسایل کشنده و خصوصا اختلالات شخصیت.

4

تعریف خودکشی چیست؟

خودکشی اقدامی آگاهانه است در جهت آسیب رساندن به خود که در نهایت به مرگ منتهی میشود.

خودکشی از یک طیف رفتاری برخوردار است که شامل فکر به خودکشی، تهدید به خودکشی، اقدام به خودکشی و خودکشی کامل است. بیشتر نوجوانان و جوانانی که در این رابطه یک اقدام جدی کرده اند و موفق نبوده اند دیگر به سراغ آن نمیروند، این درحالی است که اکثر افرادی که ژست خودکشی میگرفتند در نهایت اقدام به خودکشی کرده اند.

 
 

آن چیزی که میتوان برای تجزیه طیف خودکشی از آن استفاده کرد، قصد مردن است که میتواند به عنوان یک ملاک جدا کننده میان خودکشی بدخیم و ژست خودکشی باشد.

در بسیاری از پژوهش ها به این مسئله تاکید میکنند که افرادی که نقشه ها و اعمالی را به قصد ژست خودکشی انجام میدهند باید بسیار مورد بررسی و درمان قرار بگیرند زیرا 20% از این افراد که اقدامشان ژست خودکشی بوده است، یک سال بعد مجددا به خودکشی اقدام کرده اند که در نهایت متاسفانه ده درصد از این افراد موفق به خودکشی کامل شدند.

اقدام به خودکشی در نوجوانان

اقدام به خودکشی در نوجوانان و دیگر افراد همیشه از فکر کردن به نابودی در مورد خود آغاز میشود. واژه افکار خودکشی (Suicidal Ideation) به دامنه از از اشتغالات ذهنی مربوط میشود که در آن از افکار زود گذر نسبت به بی ارزش بودن زندگی و آرزوی مرگ تا نقشه های عملی برای نابودی خود را شامل میشود. در برخی مطالعات شیوع افکار خودکشی در جمعیت های عادی را بین 2 تا 15 درصد گزارش کردند. یک مطالعه بین کشوری نشان داد که شیوع افکار خودکشی بین 2 تا 18 درصد قابل تخمین است.

در ایران متاسفانه آمار دقیقی از خودکشی در دست نیست چون آمار های پزشکی قانونی از صحت کامل برخوردار نیستند. بسیاری از افراد خودکشی را در خانواده خود باعث بی آبرویی و ننگ میدانند و از افشای آن جلوگیری میکنند.

اما در کشور آمارهایی وجود دارد که حاکی از آن است سالیانه 5 تا 7 هزار نفر از طریق خودکشی جان خود را از دست میدهند که نیمی از آنها در شهر های بزرگ، یک چهارم در شهر های متوسط و کوچک و بقیه در روستاها رخ میدهند.

دیدگاه سنتی خانواده ها به معضل خودکشی علت اصلی این است که آمار دقیقی از خودکشی در نوجوانان و دیگر افراد در دست نباشد. بر طبق برخی از مطالعات درکشور ما به ازای هر خودکشی موفق 20 تا 25 اقدام به خودکشی صورت میگیرد و برآورد های محافظه کارانه نشان میدهد که در سال 2016، 198000 نفر در ایران اقدام به خودکشی کرده اند.

چرا خودکشی در نوجوانان از اهمیت خاصی برخوردار است؟

نوجوانی یکی از بحرانی ترین دوره های رشدی است و سبب شناسی خودکشی درنوجوانان به این دلیل که این مرحله از زندگی با تغییرات سریع مانند تغییر در ساخت خانواده، ترک خانواده، افزایش دسترسی به مواد مخدر، مشکلات مالی، تحصیلی و اجتماعی همراه است از سایر سنین بیشتر است، همچنین مطالعات نشان داده است که تعداد خودکشی هایی که به مرگ منجر میشود در پسران به مراتب بالاتر از دختران است، زیرا روش هایی را استفاده میکنند که کارساز تر است.

 
 

چرا نوجوانان به جای حل مشکلات و یا انعطاف پذیری در برابر مشکلات اقدام به خودکشی میکنند؟

طبق یکی از مطالعات انجام شده در این حوزه مشخص شد که نوجوانان اقدام کننده به خودکشی در حل مسائل بین فردی مشکلاتی دارند، به ویژه در تمرکز بر مسئله بسیار دچار اختلال هستند.نوجوانان اقدام کننده به خودکشی نسبت به موقعیت های دشوار و مسأله زا در زندگی پاسخ های رفتاری، شناختی و عاطفی ناسازگارانه ای نشان میدهند.

نوجوانان اقدام کننده به خودکشی به طور معنی داری بیشتر از شیوه های مقابله متمرکز بر هیجان نسبت به شیوه های مبتنی بر مسأله استفاده میکنند، این در حالی است که افرادی که رفتار خودکشی نداشتند از هر دوشیوه استفاده میکردند، به صورت راحت تر اگر بخواهیم بگوییم افراد اقدام کننده در زمان تصمیم گیری بر هیجانات خود تکیه میکنند و حد اعتدال میان منطق و هیجان را رعایت نمیکنند.

این افراد، نشانه های بالینی افسردگی را دارند و از نظر نا امیدی در سطح بالاتری نسبت به همسالان قرار دارند، و نیز از نظر روش های مقابله ای همانطور که گفته شد بیشتر بر شیوه متمرکز بر هیجان عمل میکنند و توانایی حل مسئله آنان ضعیف است. از نظر شناختی دچار ضعف هستند و زمانی که از آنان پیشنهاد و راه حل برای حل یک مسئله درخواست میشود، تعداد بسیار کمی راه حل ارائه میدهند.

تحجر شناختی این افراد باعث میشود که از نظر ارائه راه حل ها هنگام رویارویی با فشار ها با مشکلاتی رو به رو شوند و راه حل های موثری ارائه ندهند و به همین علت احساس ناامیدی بالایی را تجربه میکنند.

نقش اختلالات روانی در این مسئله چیست؟

اختلالات بسیاری هستند که میتوانند خطر خودکشی را در افراد به میزان بسیار زیادی افزایش دهند، از جمله این اختلالات میتوان به افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی اشاره کرد.یکی از نشانگان اختلال شخصیت مرزی، اقدام به خودکشی و خود زنی های مکرر است. اختلال شخصیت مرزی یکی از پرهزینه ترین و شایع ترین اختلالات شخصیت به شمار می رود.

بد نیست که خودکشی در نوجوانان را از نظر جامعه شناختی نیز مورد بررسی قرار دهیم، برای این امر به سراغ معروفترین نظریه پرداز خودکشی در جامعه شناسی یعنی امیل دورکیم مرویم.

امیل دورکیم با نظر بعضی از روانشناسان و روان پزشکان که معتقدند بیشتر کسانی که دست به خودکشی میزنند به هنگام ارتکاب این عمل درحالت بیمارگونه اند و به دلیل حالت روانی خویش مستعد خودکشی هستند، مخالف است و برای اثبات حرف خود این چنین میگوید: علی رغم اینکه آمادگی خودکشی در میان افراد دارای بیماری های روانی زیاد است ولی نیروی تعیین کننده خودکشی ، نیروی روانشناختی نیست بلکه نیروی اجتماعی است. دورکیم در کوشش خود برای تبیین خودکشی آن را به سه طبقه تقسیم میکند.

 
 

خودکشی خودخواهانه: آنه دسته ای است که شخص رابطه ای قوی با هیچ گروه اجتماعی ندارد. آسیب پذیری نسبی افراد مجرد نسبت به متأهل، آسیب پذیری نسبی زوج های صاحب فرزند در مقابل خودکشی و نیز میزان پایین خودکشی درمناطق روستایی نشان دهنده این مطلب است.

خودکشی دیگرخواهانه: مشخص کننده گروهی است که استعداد خودکشی آن ها از وابستگی شدید اجتماعی ناشی میشود که نمونه بارز آن در جامعه ژاپن در بعضی از طبقات اجتماعی وجود دارد. که مثال آن را بسیار شنیده ایم. (در جامعه ژاپن به این نوع از خودکشی که با شمشیر انجام میشود هاراکیری میگویند.)

خودکشی ناشی از بی هنجاری: که نشان دهنده افرادی است که وابستگی آنها به جامعه دچار آشفتگی است و در نتیجه از معیار های رفتاری مرسوم محروم گردیده اند. عیار بالای خودکشی در بین طلاق گرفته ها در مقایسه با افراد متاهل و آسیب پذیری بیشتر کسانی که وضع اقتصادی آن ها تغییر شدید پیدا کرده و نشانه این خودکشی است.

درمان و راه حل خودکشی در نوجوانان

نوجوانانی که دارای اختلال شخصیت مرزی هستند میتوانند از رفتار درمانگری دیالکتیک برای درمان خود بهره ببرند، این درمان یکی از درمان های رایج موج سوم روانشناسی است که توسط مارشا لینهان پایه گذاری شده است و افکار و رفتار خودکشی را در این افراد کاهش میدهد.

در سبب شناسی خودکشی، رفتارهای برانگیختگی، پرخاشگرانه و راهبردهای نظم جویی هیجان مطرح است که رفتار درمانگری دیالکتیک با آموزش توانشهای اختصاصی همچون تنظیم هیجان، تحمل پریشانی، مهارکردن خشم و جرأت ورزی بسیار میتواند مفید واقع شود.

همچنین همانطور که در مطالب بالاتر گفته شد، بیمارانی که به اختلال افسردگی مبتلا هستند به خودکشی فکر میکنند و ده تا پانزده درصد آن ها در این زمینه اقدام میکنند و به زندگی خود پایان میدهند. برای درمان افسردگی یکی از درمان های بسیار سودمند، درمان شناختی_رفتاری است. در این درمان باور های بنیادین در رابطه با مشکلات فرد مورد بررسی قرار میگیرد و درمان میشود.

همچنین تحقیقات ثابت کرده است که آموزش مهارت های حل مسأله می تواند درکاهش میزان افسردگی، کاهش میزان ناامیدی و نیز در بهبودی مهارت های مقابله ای نوجوانان اقدام کننده به خودکشی تاثیر مثبت و موثری داشته باشد.

-