چند دهه قبل از داستان وحشتناکی که در رمان استفن کینگ یعنی «غبرستان حیوانات خانگی» گفته شد چه اتفاقی افتاد؟! این فیلم پاسخ را به شما می‌گوید؛ اما سوال اینجاست که آیا ما ابتدا چنین جوابی می‌خواهیم یا خیر؟ در ادامه با نقد فیلم Pet Sematary: Bloodlines همراه باشید.

41
 
 
در فیلم «غبرستان حیوانات خانگی: اصل و نسب» در سال ۱۹۶۹، جاد کرندال جوان آرزو دارد از زادگاه خود لودلا برود اما متوجه می‌شود رازهای شومی در این شهر مدفون است؛ اما چه رازی؟ تاریخچه سیاه خانوادگی‌اش که برای همیشه او را به این شهر پیوند می‌دهد. این فیلم، پیش درآمدی است که چندین دهه قبل از رویدادهای رمان کینگ اتفاق می‌افتد و سعی می‌کند تمام عواقب هولناکی را که می‌تواند از تلاش برای معکوس کردن چیزی دائمی و طبیعی مانند مرگ ناشی شود، نشان دهد.

استیون کینگ در Pet Sematary، یکی از نگران‌کننده‌ترین و موفق‌ترین رمان‌های خود را نوشته است. داستانی که حاوی جذابیت شوم روایتی است که می‌تواند ترس، رمز و راز و آیین‌های قبیله‌ای را با انسانیت دردناک و ناامید درآمیزد؛ آن هم در مرکز یک دوگانگی اخلاقی متلاشی‌کننده بین زندگی و مرگ، بین عشق و درد، بین لجبازی و تسلیم. اما آیا یک فیلم‌ می‌تواند پیش درآمدی بر چنین داستان دارای مواد عمیق را پوشش دهد؟! راستش را بخواهید خیر.

 

خب از همین ابتدا باید بگویم همین خلاصه سه خطی داستان به شدت کسل‌کننده است. پس بیایید ساده بگوییم که فیلم پر از جامپ اسکرهای خسته‌کننده و قابل پیش بینی است که هیچ کس را نمی‌ترساند. فیلمنامه به شدت مسطح و بدون جذابیت است و هیچ عمق یا معنایی به شخصیت‌ها و مضامین ارائه شده نمی‌دهد. پس این یک فیلم ترسناک نیست، یک قرص خواب است.

 

متأسفانه، این اقتباس به طور قابل توجهی از درک ماهیت و درخشش روایت برنده جایزه استفن کینگ فاصله دارد. حتی به داستان گیرایی که به آن امید داشتم نزدیک نمی‌شود و من را ناامید می‌کند.

علیرغم اشتیاق اولیه و انتظارات زیاد من برای دیدن یک داستان، Pet Sematary: Bloodlines نتوانست عدالت مورد نیاز مخاطب را در مورد منبع اصلی رعایت کند. در نهایت فاقد تأثیر عمیق و ظرافت داستان گویی است که کار استیون کینگ به خاطر آن تحسین شده است.

اما باید بدانید که رمان «غبرستان حیوانات خانگی» یا همان Pet Sematary دو بار توسط هالیوود اقتباس شده است؛ ابتدا در سال 1989 و سپس دوباره در سال 2019 و هیچ یک از فیلم‌های موجود در میان رده‌بندی مورد نظر اکثر طرفداران اقتباس‌های کینگ قرار ندارد. همچنین هیچ یک از نسخه‌های سینمایی Pet Sematary جدای از چند لحظه ترسناک برجسته خود، تراژدی خفه کننده و ترس و جنون رمان اصلی را به تصویر نکشیده است.

 

با این تفاسیر، متأسفانه همین امر در مورد Pet Sematary: Bloodlines نیز صدق می‌کند، که تلاش می‌کند جان تازه‌ای را به فرنچایزی ببخشد که هرگز پیش از این نیز حیات قابل ذکری نداشته است. این فیلم با فیلمنامه به ظاهر شخصیت محور در مدات زمان 84 دقیقه به جای ایجاد تنش، به عنوان مجموعه‌ای از صحنه‌های خشونت آمیز در کنار هم عمل می‌کند. این یعنی غبرستان حیوانات خانگی: اصل و نسب شبیه فیلمی است که پس از تولید از هم جدا و رها شده است.

زمان بندی پراکنده فیلم و معرفی شخصیت‌ها بدون زمینه مناسب تنها به سردرگمی کلی آن افزوده است و با پیشرفت داستان، درگیر ماجرا ماندن در فیلم را به طور فزاینده‌ای دشوار می‌کند.

راستش را بخواهید فیلم نمی‌داند می‌خواهد چه چیزی باشد؛ در واقع در طول نمایش ما با یک درام خانوادگی روبرو هستیم که می‌خواهد همزمان ترسناک و شخصیت محور باشد. ولی در بیشتر لحظات از اساس هیج چیزی نیست. اما چرا؟ چون هم فیلمساز سردرگم است و هم بازیگران با وجود تلاش مناسب از سردرگمی فیلمساز در منجلابی از بی‌معنایی گیر کرده‌اند.

 

بنابراین به جای این‌که فیلم یک اثر دلهره‌آور پرتنش با رمز و راز جالب باشد که مخاطب را به خود جذب و او را بترساند، در عوض، Pet Sematary: Bloodlines مانند یک فیلم زامبی محور پیش می‌رود. حتی در نیمه پایانی و پرده آخر فیلم یک شخصیت می‌گوید «شما باید چشم‌ها را هدف بگیرید» تا کسی را که از قبر زنده شده است بُکشید، شبیه به عبارت «به مغزشان شلیک کنید» در فیلم‌های زامبی‌گونه بی‌شمار. در واقع به هیچ وجه زمان لازم برای ایجاد فضای گوتیک و حال و هوای لازم برای ایجاد احساس خفگی در شهر داستانی فیلم شکل نمی‌گیرد.

پس با چنین محتوایی فیلم ترسناک یا درگیر کننده نیست زیرا زمانی برای شخصیت‌ها و دیدن خلق و خو و روانشناسی درست یا تعلیق برآمده از موقعیت بد آن‌ها ندارد. در عوض، این فیلمی است که بیش از حد مشتاق است که به کشتارهای مفصل بپردازد و چیز دیگری برای جلب توجه بیننده باقی نمی‌گذارد. دلیل این آشفتگی، تا حدودی، سبک تدوین متلاطم فیلم و فیلمنامه نامرتبط فیلم است که مفاهیم، ایده‌ها و خطوط داستانی متعددی را معرفی می‌کند اما آنها را تا نیمه می‌برد و رها می‌کند.

 

در چنین فضایی، یکی از بزرگترین خطراتی که یک پیش درآمد می‌تواند با آن روبرو شود این است که در اشتیاق خود برای گسترش مجموعه‌ای از قوانین از قبل تعیین شده چیزی را ایجاد کند که به طور عجیبی به هیچ وجه با فیلم اصلی یا از اساس داستان مورد اقتباس ارتباط ندارد. و اکنون این فیلم به چنین مرض زشتی دچار شده است. به لطف یک فیلمنامه وحشتناک و بدون تمرکز و داستانی ناامیدکننده که توسط کارگردان نوپا لیندسی اندرسون بیر روایت می‌شود، فیلم از توهمات عجیب رنج می‌برد.

به بیان ساده، فیلم به خود آزادی عمل می‌دهد تا با منبع اقتباس بازی کند، و این رویکرد نه تنها آن را در تضاد با رمان اصلی قرار می‌دهد، بلکه به این معناست که به‌خوبی با فیلمی که قرار است یک پیش درآمد باشد، مطابقت ندارد، زیرا تلاش‌هایش تنها برای دوشیدن دنیایی گسترش‌یافته از این رمان است. پس چه به خاطر تدوین بد باشد، چه تداخل پس از تولید، یا فقط یک میل نادرست برای تزریق اجباری یک معما به فیلم، ما با شکاف‌های عظیم در منطق روبرو هستیم که فیلمساز آن را با منظره زامبی‌ها می‌پوشاند.

 

در نهایت، Pet Sematary: Bloodlines نه تنها در توجیه وجود خود ناکام است، بلکه نکته‌های موجود در رمان اصلی استفن کینگ را که الهام‌بخش آن بود، نادیده می‌گیرد. پس آیا باید چنین فیلمی را تماشا کرد؟ به نظر من وقت خود را پای این فیلم حرام نکنید.

اگر به دنبال یک مواجهه رضایت‌بخش با دنیای Pet Sematary هستید، توصیه من این است که دوباره نسخه اصلی 1989 را ببینید و به سادگی وانمود کنید که Pet Sematary: Bloodlines هرگز به نتیجه نرسید.

-