بازی فاینال فانتزی ۱۶ یک انقلاب در دنیای فانتزی این فرنچایز به حساب می‌آید؛ انقلابی که آغاز آن از بازی سیزدهم بود اما حالا در بازی شانزدهم تبدیل به یک انقلاب کامل شده است. بازی فاینال فانتزی ۱۶ یک بازی خوب است؛ اما برای هواداران فاینال فانتزی نیست. اینجا هیچ چیزی شبیه به این فرنچایز نیست و همه‌چیز تغییر پیدا کرده است. اگر کپکام با رزیدنت اویل ۷، فرنچایز خود را دگرگون ساخت، حالا اسکوئرانیکس با پیش گرفتن همین راه، فرنچایز چند ده ساله خود را دچار پوست اندازی کرده است. اینکه انقلاب جدید فاینال فانتزی یک انقلاب موفق و پیروز است و یا یک کودتای شکست خورده، موضوعی است که در ادامه به آن پاسخ خواهیم داد. با نقد بازی Final Fantasy XVI همراه باشید.

 
42
 
 
Final Fantasy XVI
  • امتیاز کاربران
    8.6/
  • ژانراکشن-نقش‌آفرینی
  • تاریخ انتشار۱ تیر ۱۴۰۲
  • پلتفرم‌هاپلی استیشن 5
  • ناشر بازیاسکوئر انیکس
  • سازندهاسکوئر انیکس
  • حالت بازیتک نفره
  • درجه سنی بازیمناسب برای ۱۷ سال به بالا

موفقیت بازی‌هایی نظیر خدای جنگ و الدن رینگ و… کاری کرده که اسکوئرانیکس هم فاینال فانتزی جدید خود را دقیقا به همین حال و هوا برده است. خیلی سخت است که بخواهیم برچسب JRPG به آن بزنیم اما از آنسو نمی‌توانیم به آن نقش آفرینی غربی هم بگوییم. فاینال فانتزی ۱۶ چیزی مابین یک نقش‌آفرینی غربی و شرقی است؛ یک جای جدید که کمتر بازی به آن سر زده است.

فاینال فانتزی ۱۶ اولین بازی با درجه سنی M یا همان بزرگسال در این فرنچایز است. خونریزی، خشونت، صحنه‌های عاشقانه و داستان کمی تاریک‌تر بازی نسبت به نسخه‌های گذشته باعث شده که این بازی برای مخاطبین بزرگسال در نظر گرفته شود. داستان بازی در ابتدای امر یک داستان با طعم و مزه انتقامجویانه است و رفته رفته ابعاد جدیدی پیدا می‌کند. در واقع می‌توان ادعا کرد فاینال فانتزی ۱۶ در هفت هشت ساعت ابتدایی خود، داستانی کند و خسته‌کننده و تقریبا قابل حدس را روایت می‌کند. میانه بازی جایی است که داستان پیچ و تاب‌های فراوانی می‌گیرد و ورق‌های جیدی رو می‌کند. برای لذت بردن از داستان بازی باید کمی بیش از اندازه صبر کرد و به آن فرصت داد تا کاراکترهای خود را به ما معرفی کند و دنیای خودش را به‌درستی وصف کندگ. داستان مانند یک رمان تاریخی-فانتزی عظیم است و هیچ عجله‌ای ندارد تا زود پیش برود؛ درست مثل رمان‌های High Fantasy مانند بازی تاج و تخت.

 

تمام سازندگان بازی در زمان طول ساخت آن، باید سریل بازی تاج و تخت را می‌دیدند؛ این یکی از خبرهایی بود که در ماه‌های گذشته از سوی ناشر بازی پخش شد. حالا با عرضه فاینال فانتزی ۱۶ می‌توان تاثیر این تماشای گروهی سریال را کاملا حس کرد. فاینال فانتزی ۱۶ دقیقا حال و هوای بازی تاج و تخت را دارد و اگر یک استودیو بازیسازی خلاق وجود داشت تا یک بازی خوب از رمان جی آر آر مارتین بسازد؛ احتمالا خروجی نهایی آن شبیه به همین بازی می‌شد.

سرزمین اصلی بازی والیستیا نام دارد که کریستال‌های بزرگ کوهستانی از آن محافظت می‌کند و مردم این کریستال‌ها را معجزه دنیای خود می‌دانند. حکومت‌های مختلفی در بازی وجود دارد که هر یک قدرت خاصی دارند. آیکان‌ها در حکومت‌ها حضور دارند و هرکس که میزبان قدرت این آیکان‌ها بشود در واقع یک دامیننت است که در بین مردم درجه بالایی دارد. دامینینت‌ها محکوم به داشتن قدرت هستند و باید عواقب آن که می‌تواند مرگ کشنده باشد هم بپذیرند. داستان بازی از قلمرو روزاریا آغاز می‌شود جایی که قهرمان داستان یعنی کلایو رزفیلد به همراه برادر خود زندگی می‌کند. آنها هر دو شاهزاده‌های این سرزمین هستند ولی یکی از آنها موهبت ققنوس را دارد و دیگری نه. جاشوا، برادر کوچک‌تر کلایو عزیز دردانه مادر و خاندان است ولی خود جاشوا باور دارد که کلایو لیاقت داشتن موهبت خاندان آنها را دارد.

مدت زمان بازی

داستان اصلی: ۴۰ ساعت
داستان + ماموریت‌های فرعی: ۷۰ ساعت

در کنار روزاریا امپراتوری بزرگی به نام سنبرک وجود دارد که دست به کشورگشایی زده و همه جا را با خاک و خون یکسان می‌کند. سنبرک حکومتی مذهبیاست و یکی از بزرگترین کریستا‌ل‌های این دنیا را دارد (کریستال‌ها در جهان فاینال فانتزی معمولا منبع انرژی و قدرت هستند).

 

به‌جز این دو سرزمین، قلمروهای دیگری با نام دالمکیان و آهن و کریستالاین و… وجود دارد و نگهبان هر یک از این سرزمین‌ها نیز موجودی متفاوت و قدرتمند است. یکی را تایتان نگهبانی می‌کند و دیگری را اودین با اسب غول‌پیکر سیاهش. تعدد خاندان سلطنتی مختلف در بازی دقیقا تداعی کننده داستان بازی تاج و تخت است و آشنایی با این ممالک کمی طولانی است و بازی خیلی سرراست از آنها اطلاعات نمی‌دهد اما در جای جای خود داستان‌ها و تاریخ آنها را جای داده است. از شخصیت قصه‌گویی گرفته که در یک کافه تاریخ را به صورت قصه روایت می‌کند تا NPCهایی که اطلاعات مهمی از تاریخچه بازی به شما می‌دهند، همه و همه در تلاش هستند تا داستان عظیم بازی را به‌طرز ساده‌ای بیان کنند.

شروع بازی شوکه‌کننده است؛ بازی از نبرد یک ققنوس آتشین (نگهبان روزاریا) با یک هیولای غول‌پیکر دیگر با نام عفریت آغاز می‌شود. این نبرد شبیه به هیچ صحنه‌ای که تا پیش از این در افینال فانتزی‌ها دیدیم نیست و سازندگان گربه را دم حجله می‌کشند! آنها با این آغاز طوفانی می‌خواهند فریاد بزنند که با یک بازی متفاوت روبرو هستیم و قرار است همه چیز در اینجا نسبت به بازی‌های پیشین فرق داشته باشد.

دوربین بازی یک دوربین اکشن سوم شخص است و گیم‌پلی آن یک بازی اکشن را تداعی می‌کند. گیم‌پلی بازی ترکیبی از خدای جنگ و Devil May Cry و یک سری خلاقیت جدید از سوی خود سازنده است. شما در طول بازی قدرت‌های متفاوتی به دست می‌آورید که با فشردن دکمه L2 می‌توانید آنها را در لحظه عوض کنید و کمبو بزنید. میان‌برهای دیگر هم وجود دارد که با کمک هر اسلحه می‌توان یک سری قدرت‌های ویژه را در میدان نبرد بر سر دشمن آوار کرد؛ قدرت‌هایی که اگر بتوان آنها را پشت سر هم و با جاخالی دادن به موقع ادغام کرد؛ تقریبا تضمین‌کننده پیروزی شما خواهد بود.

سیستم مبارزه بازی فاینال فانتزی ۱۶ کاملا جدید است اما همه چیز آن رنگ و بوی تازگی نمی‌دهد. حالا وزنه اکشن بازی بیشتر از وزنه نقش‌آفرینی آن است و نبردها در دو مقیاس کوچک و بزرگ انجام می‌شود. Eikon ها به‌نوعی غول‌های بازی هستند و وقتی وارد مراحل با حضور آنها می‌شوید، نبردهای بازی شبیه به آثار کایجو ژاپنی می‌شود. نکته مهم اینست که برخلاف همه بازی‌های فاینال فانتزی گذشته، حالا به صورت Realtime می‌توان از مبارزات به کات‌سین و یا بالعکس رفت.

هر آیکون جدیدی که به کلایو داده می‌شود، قدرت‌های جدیدتری به او اعطا می‌شود و می‌توان از طریق منوی استارت بازی، این قدرتها را آپگرید و یا یک سری حرکت جدید را خریداری کرد.

نکته دیگر اینست که متاسفانه در تمام بازی تنها کنترل کلایو برعهده گیمر است و سایر شخصیت‌ها با کمک هوش مصنوعی در نبردها شرکت می‌کنند. حتی نمی‌توان یک سری فرامین ساده برای آنها صادر کرد و باید خودتان را به هوش مصنوعی بازی (که انصافا بد هم نیست) بسپرید. تنها شخصیتی که تقریبا با کمک شما کنترل می‌شود، سگ (گرگ؟) کلایو است که تورگال نام دارد و می‌تواند هم به او در لت و پار کردن دشمنان کمک کند و هم با زوزه جادویی خود، نوار سلامتی کلایو را بازیابی کند. اکشن بازی سرگرم‌کننده است اما تعداد کم اسلحه‌ها می‌تواند کمی آزاردهنده باشد. بازی ذره ذره توسعه پیدا می‌کند و تا زمانی که بتوان یک نبرد جانانه با انواع و اقسام حرکات را تجربه کرد، ده تا بیست ساعت زمان خواهد برد.

نبردهای عظیم بازی که شبیه به جنگ کایجوها است بیشتر حول محور QTE بوده ولی با موسیقی جذاب و گرافیک قدرتمند بازی، بسیار جذاب و حماسی از آب در آمده‌اند. به شخصه در بسیاری از این صحنه‌ها، نتوانستم روی صندلی بشینم و ایستاده شاهد نبرد عظیم در تلویزیون بودم! نبرد کایجوها در فاینال فانتزی ۱۶ مشخصا از بازی‌هایی مثل گاد آو وار و یا بایونتا الهام گرفته (مانند خیلی از بخش‌های دیگر بازی که وام‌دار بازی‌های دیگر است) ولی می‌توان ادعا کرد کامل‌ترین و هیجان‌انگیزترین و به معنای واقعی، بهترین نبردهای عظیم در بازی‌های ویدیویی است.

بازی پر از نبردهای ریز و درشت است ولی باید اعتراف کرد که با یک بازی سخت روبرو نیستید. بازی در حالت اکشن مود خود کمی سخت‌تر است و ممکن است در برخی موارد چالشی ظاهر شود و در بخش استوری مود خود، یک بازی لذت‌بخش است؛ البته برای کسانی که فقط به دنبال شنیدن داستان حماسی بازی هستند.

جهان بازی بسیار بزرگ است اما داستان بازی تقریبا اجازه نمی‌دهد به راحتی در آن گشت و گذار کنید و بتوانید از این جهان باز بازی لذت ببرید. در بسیاری از مواقع در هنگام انجام ماموریت‌های داستانی، نمی‌توانید به سایر بخش‌ها سر بزنید و ماموریت‌های جانبی را بگذرانید. صحبت از ماموریت‌های جانبی شد و باید اعتراف کرد که این مراحل فرعی اصلا نمی‌توانند جذاب از آب در بیایند و در بین آنها موارد معدودی وجود دارد که به‌یادماندنی خواهند بود. ماموریت‌های جانبی بازی بسیار خسته‌کننده و گاه لوس هستند و در طراحی آن‌ها بیشترین بدسلیقگی از سوی سازندگان رخ داده است. در واقع هرچه داستان اصلی بازی جذاب است، داستانک‌های فرعی پر از اشکال هستند و راه از پیش نمی‌برند. محدود کردن بازی به انجام مراحل اصلی به جای مراحل فرعی هم نکته آزار دهنده دیگری است که در سال ۲۰۲۳ شدیدا روی اعصاب است! بازی شدیدا خطی است و این مساله برای یک اثر که نام فاینال فانتزی را یدک می‌کشد، تعجب آور است.

 

بازی پر از کاراکتر است اما در شخصیت پردازی چندان درست عمل نکرده است. تنها شخصیتی که می‌توان با آن همذات پنداری کرد و به‌طور دقیق با ابعاد مختلفی از آن آشنا شد خود کاراکتر کلایو است. کلایو شخصیتی است که از جوانی به دنبال انتقام است. او نتوانسته واقعیت را بپذیرد و برای فرار از واقعیت، دیگران را شماطت می‌کند. او دنبال مقصر است و تا زمانی که بتواند خودش را رستگار کند و پی به حقیقت ببرد؛ قدرت واقعی خودش را نشان نمی‌دهد. کلایو تنها شخصیتی است که بازی برای آن وقت می‌گذارد و ما او را در سه دوره سنی متفاوت می‌بینیم. کاراکترهای دیگری مانند جیل و جاشوا و سید و… شخصیت‌هایی هستند که روح و عمق خاصی ندارند و تنها وجود دارند تا سفر پرحماسه کلایو را پر کنند.

صداپیشگان این شخصیت‌ها اما به بهترین نحو کار خود را انجام دادند. فاینال فانتزی ۱۶ اولین نسخه از این سری بود که من به خاطر حال و هوای غربی آن تصمیم گرفتم با زبان انگلیسی تجربه‌اش کنم و صدای دوبلورها کاری کرده که نقص شخصیت پردازی در برخی موارد قابل اغماض باشد. جدا از صداپیشگان ماهر بازی، موسیقی بی‌نظیر بازی را نباید فراموش کرد. آهنگ‌های بازی واقعا حماسی هستند و زمانی که در نبردها به گوش می‌رسند، گیمر را به وجد می‌آورند.

بازی‌های فاینال فانتزی همیشه از گرافیک پرقدرتی بهره می‌بردند و در این زمینه شهره عام و خاص هستند. بازی فاینال فانتزی ۱۶ نیز از گرافیک هنری خیلی خوبی برخوردار است اما در برخی مواقع، کیفیت انیمیشن‌ها به‌شدت پایین می‌آید. این موضوع در حین پخش کات‌سین‌های گفتگومحور بیشتر از همیشه به چشم می‌خورد. در واقع شخصیت‌های اصلی و طراحی آن‌ها بسیار دقیق و با جزییات بوده اما طراحی سایر شخصیت‌ها سرسری انجام شده است. برخی محیط‌ها نیز بسیار پویا و زنده هستند و چشم‌نوازی می‌کنند اما از آنسو بسیاری از مناطق نیز طراحی خشک و بی‌روحی دارند. بالانس گرافیکی در فاینال فانتزی ۱۶ رعایت نشده و گاه همه چیز در بهترین حالت خود است و گاه همه چیز در معمولی‌ترین شکل ممکن. افت فریم در برخی صحنه‌های شلوغ هم از مواردی است که کمی ناامید کننده است و پیش‌بینی می‌شود در آپدیت‌های بعدی به آن رسیدگی شود. تجربه من از بازی، داغ شدن بیش از حد کنسول در این صحنه‌ها را هم به همراه داشت به طوری که مجبور به خاموش کردن آن در یکی دو تا از صحنه‌های مذکور شدم.

 

بازی فاینال فانتزی ۱۶ اثری عظیم و بزرگ است و داستانی که روایت می‌کند یک داستان کامل و غنی است که البته بخاطر وجود شخصیت‌های متعدد، کمی در شخصیت پردازی لنگ می‌زند و از آن مهم‌تر باید گفت که داستان در اوایل کار، به شد کند پیش می‌رود. با این حال این داستان بزرگ در میانه خود آنقدر شنیدنی و جذاب می‌شود که دست کشیدن از آن کار سختی است.

جدا از صداهای جزیی که در این جهان پهناور شنیده می‌شود، باید به موسیقی بازی اشاره کرد که به معنای واقعی کلمه، روح‌نواز است. موسیقی بازی در خدمت صحنه است و لحظات بسیار سینمایی را خلق می‌کند. کافیست از یک نقطه اوج (مثلا یک جزیره آسمانی) به سمت زمین شیرجه بزنید تا موسیقی بازی شما را در این سقوط آزاد همراهی کند. این موسیقی در غارها، در زیر آب، در شکست‌ها، در پیروزی‌ها، در هر نقطه و حس و حالی که فکرش را بکنید همراه شماست و آنچنان به صحنه می‌نشیند که انگار یک هوش مصنوعی فوق العاده مشغول نواختن قطعات موسیقی به صورت زنده، در همان لحظه بازی کردن شماست.

گیم‌پلی بازی مخلوطی از گیم‌پلی بازی‌های اکشن موفق مثل خدای جنگ و DMC با کمی چاشنی خلاقیت است و حالا رسما با یک بازی اکشن روبرو هستیم که ته‌مایه نقش‌آفرینی دارد. فاینال فانتزی ۱۶ انقلابی در این فرنچایز به شمار می‌رود و به‌نظر می‌رسد اسکوئرانیکس تصمیم گرفته هواداران قدیمی را با ریمیک فاینال فانتزی ۷ راضی نگه دارد و با فاینال فانتزی XVI، یک لباس جدید و موقر به تن فرنچایز خود بپوشاند تا گیمرهای جدید بیشتری را به سمت خود جذب کند. محدود بودن دنیای بازی در بسیاری از مواقع و افت فریم در برخی صحنه‌های شلوغ و ماموریت‌های فرعی کسل‌کننده و… از نکات منفی بازی هستند که کاری کردند تا آخرین فانتزی نهایی، تبدیل به یک شاهکار نشود و در حد یک بازی خوب و البته قابل احترام باقی بماند. به یاد ماندنی؟ احتمالا خیر.

خلاصه بگم که…

بازی فاینال فانتزی ۱۶ یک اثر انقلابی در این سری است. گیم‌پلی آن ترکیبی از بازی‌های اکشن موفق دنیا با کمی خلاقیت از سوی خود سازندگان است. داستان بازی عظیم است و کمی طول می‌کشد تا به جریان بیفتد. موسیقی بازی شاهکار است و گرافیک بازی در برخی مواقع بی‌نظیر و در برخی موارد ناامید کننده است. بازی یک اثر خوب به شمار می‌رود که احتمالا بیشتر برای مخاطبین جدید ساخته شده و هواداران دو آتشه فاینال فانتزی با آن برخوردی دوگانه خواهند داشت؛ یا عاشق آن خواهند شد و یا از آن بدشان خواهد آمد اما گیمرهای جدیدتر؛ از عظیم بودن بازی و نبردهای زیبای آن قطعا به وجد خواهند آمد.

می‌خرمش…

بازی فاینال فانتزی ۱۶ اثری سرگرم کننده با داستانی بی‌نظیر است که از فرمول بازی‌های موفق و محبوب چند سال اخیر بهترین استفاده را می‌کند. بازی یک اکشن حماسی است که شاید ماموریت‌های جانبی بدی داشته باشد اما خود خط اصلی بازی، واقعا شگفت‌انگیز است.

نمی‌خرمش…

حال و هوای بازی‌های نقش آفرینی اکشن غربی را دارد و یک بازی JRPG خالص و یا حتی نیمه خالص نیست. تصورات خود را از این فرنچایز تغییر دهید و با یک انعطاف فکری خاص وارد دنیای عظیم آن بشوید.

-